View in Telegram
جهنم آزادی یا بهشت اسارت گاهی گمان می‌کنیم در جهنمی گیر افتاده‌ایم و هر نسیمی برای‌مان نوید‌بخش بهشت است، غافل از آنکه نه بهشت معنای عام دارد و نه جهنم. پندار و نحوه‌ی برخورد ما با جهانِ اطراف، واژه‌هایمان را معنا می‌بخشد. در نمایشنامه‌ی رُوسْمِرسْهُلِم* داستان کشیشی را می‌خوانیم که نه آنگونه که باید به اعتقادش مطمئن است و نه آن‌طور که شایسته است مسیر آزادی را می‌شناسد. در همان شروع داستان متوجه می‌شویم که او درگیر دوستی‌ای شده که به ظاهر برایش راه‌گشا است و او را از بند تفکراتی که در فراخودش**شکل گرفته، می‌رهاند، اما این تازه ابتدای داستان است. شخصیت زنِ داستان، از آن دسته افرادی‌ست که گمان می‌کنند با تمام وجود به خواسته‌ی‌شان واقف‌اند و باور دارند که هدف وسیله را توجیه می‌کند. او برای رسیدن به خواسته‌اش که به ظاهر همان آزادی‌ست، انسانی را قربانی می‌کند و درنهایت، زمانی که کشیش ضعف خود را در قالب عشق به او ابراز می‌کند، متوجه می‌شود آنچه درپی آن بوده نه آزادی نه عشق و نه توجه است، بلکه در تمام طول داستان به دنبال هویت گمشده‌ی خویش می‌گشته و زمانی که از دست‌یابی به آن ناامید می‌شود، خودش را پذیرای مرگ می‌بیند. کشیش نیز پس از شنیدن پاسخ منفی دختر تمام انگیزه‌اش برای آزادی‌خواهی را از دست می‌دهد و دچار یأس و ناامیدی می‌شود. او متوجه می‌شود که تمام آبرو، اعتبار، عشق و زندگی زناشویی‌اش را از دست داده است و به این ترتیب احساس گناه و پوچی باعث می‌شود او نیز به مرگ رو آورد. پ.ن: خواندن این نمایشنامه‌ باعث شد بیش از پیش به این نظریه‌ ایمان بیاورم: آنچه برای دیگری بهشت است ممکن است جهنم من باشد. *نمایشنامه‌ی روسمرسهلم اثر هنریک ایبسن **دیدگاه فروید در مورد بخشی از شخصیت انسان که در ۵،۶ سالگی شکل می‌گیرد. #یادداشت_روز @mahdiseghbal
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily