اول: هیچکس قانون تسلیم شدن اولین نفرها را نفهمید شناسه گذر در مرگ آنها،در این بود که فقط قانون استفاده از آنچه که مقابلشان ایستاده را نمی‌دانستند مرگ در آب مرگ در آتش مرگ در بلندی مرگ‌هایی از سرما و گرما و هزاران بلایای طبیعی،مرگ‌هایی که هیچ یک از ما نفهمیدیم دلیل و حکایتش در چیست؟! دوم: تقلا و جان کندنِ قبل از جان دادن به دست فرشته‌ای زیبا سوم: سرمای انتهای جاده‌ی بی کسی چهارم: امروز صبح از خواب پریدم،اما دیشب نخوابیده بودم پنجم: سیاهی را حس کن بنای خانه‌ات را با بی کلامی مادرت،پدرت،برادرت،نبود خواهرت بساز و آن را محکم کن سردیِ غدایت را بچش، بوی شعار هایت خودت را هم کَر کرده،اجازه نمیدهد باور کنی که دنیایت از توده‌ای ناآشنا ساخته شده حتی اینگونه احساس لباس‌هایی که در تَنت هم هست دروغ است،خودت را خلاص کن و برو... #مثلا_مهدی #شطحیات تصویر مربوط به نمایش مرد بالشی به کارگردانی سیاوش اسد سال ۹۶ تماشاخانه پایتخت