Mahdi Rezaei

هنوز لب به دعا ناگشوده، از صدجا
رسید مژده که درهای آسمان بستند

#نخلی_بخاری
@mahdi_rezaei315

گوهر شعر در شب تاریک سفته می شود
و اگر این گوهر نبود
عالم بشر بی روز و بی نور می ماند.
ما اکنون در زمانی که شب هایمان با نور عاریتی ماهتاب علم جدید روشن شده است
بیش از هر وقت به شعر نیاز داریم
و حتی در اوقاتی که با آن تفنن می کنیم،
تفنن ما ریشه در نیازمندی های حقیقی دارد.

وه که دُردانه‌ای چنین نازک
در شبِ تار سُفتنم، هوس است

#حافظ
📚شاعران در زمانه عسرت

حِينَ كَانَت الأيامُ تهدِمُني
كَانت أمي عَلَي مُصَلاها تَبنيني

وقتی روزگار مرا ویران می‌کرد
مادرم بر جا نمازش مرا می‌ساخت

#فواز_اللعبون
@mahdi_rezaei315

محزون‌تر از کمانچه‌ی کیهان کلهرم

#مرتضی_لطفی

آی مادر ، مادر ، مادر ، کاش می‌شد تو را بگنجانم
در عروض خلیل بن احمد ، در پناه قوافی موزون

چند قرن است رفته‌ای؟ مادر! چند قرن است رفته‌ای که هنوز....
هر چه جان می‌کنم نمیگنجی در خفیف مسدّس مخبون

#علی_اکبر_یاغی_تبار
@mahdi_rezaei315

به خاطر کندن گل سرخ ارّه آورده‌اید؟
چرا ارّه؟
فقط به گل سرخ بگویید:
«تو: هی تو!»
خودش می‌افتد و می‌میرد..

#بیژن_نجدی
@mahdi_rezaei315

از کلمات خالی شدم ...
آنقدر که حرف زده‌ام در ذهنم

بعد چل سال که ری داشت چو محبوس مرا
می‌کشد عشق دگرباره سوی توس مرا

کاش زآغاز نمی آمدم از توس به ری
که به انجام نبود این همه افسوس مرا

من که دست پدر خویش نمی بوسیدم
مشهد توس فرا خواند به پابوس مرا

#مهدی_اخوان_ثالث
@mahdi_rezaei315

وادی امید، بی پایان و فرصت نارسا...
می‌روم بر دوش حسرت چون نگاه واپسین

#بی‌دل

پاتیل‌ها را لَت می‌زنم
#احسان_عبدی_پور
.
@mahdi_rezaei315

قوالی معروف مرحوم #نصرت_فتح_علی_خان در مدح امیرالمومنین سلام الله علیه ،گجرات هندوستان

موسیقی قَوّالی یکی از شاخه‌های موسیقی عرفانیِ آمیخته با عبادت است که بیشتر در کشور پاکستان رواج دارد، نصرت فَتِح‌علی خان دریافت کننده جایزه پیکاسو، خواننده و استاد سبک قوالی بود، وی در ماه اوت ۱۹۹۷ میلادی درگذشت.

Song name: Im Calling Myself Its Busy
Album: Game - city
Artist: Otagh Band , BAMDAD AFSHAR
Singer: Asghar Piran
Released: 2019

@mahdi_rezaei315

جز لاشه‌ای به جای نمی‌ماند از کلام
چون سطرسطرش از دمِ ساطور بگذرد

#حسین_منزوی
@mahdi_rezaei315

خالی‌ام چون باغ بودا، خالی از نیلوفرانش
خالی‌ام چون آسمانِ شب‌زده بی‌ اخترانش

خلق، بی جان، شهر گورستان و ما در غار پنهان
یأس و تنهایی و من، مانند لوط و دخترانش

پاره پاره مغرب‌ام، با من نه خورشیدی، نه صبحی
نیمی از آفاقم اما‌، نیمه‌ی بی خاورانش

سرزمین مرگم اینک، برکه‌هایش دیده‌گانم
وین دل توفانی‌ام ، دریای خون ِ بی کرانش

پیش چشمم شهر را بر سر سیه چادر کشیده
روسری‌های عزا از داغ دیده مادرانش

عیب از آنان نیست من دل مرده‌ام کز هیچ سویی
در نمی‌گیرد مرا‌، افسون شهر و دلبرانش

جنگ‌جویی خسته‌ام، بعد از نبردی نابرابر
پیش رویش پُشته‌ای از کُشته‌ی هم‌سنگرانش

دعوی‌ام عشق است و مُعجز شعر و پاسخ طعن و تهمت
راست چون پیغمبری رو در رویِ ناباورانش...!

#حسین_منزوی
#غزل

@mahdi_rezaei315

ای متحدِ شخصِ وصی سخت غریبم
یامُعطی و یامُغنی و یاباذل و باهر

#معنی_زنجانی
@mahdi_rezaei315

اول:
هیچکس قانون تسلیم شدن اولین نفرها را نفهمید
شناسه گذر در مرگ آنها،در این بود که فقط قانون استفاده از آنچه که مقابلشان ایستاده را نمی‌دانستند

مرگ در آب
مرگ در آتش
مرگ در بلندی
مرگ‌هایی از سرما و گرما و هزاران بلایای طبیعی،مرگ‌هایی که هیچ یک از ما نفهمیدیم دلیل و حکایتش در چیست؟!

دوم:
تقلا و جان کندنِ قبل از جان دادن به دست فرشته‌ای زیبا

سوم:
سرمای انتهای جاده‌ی بی کسی

چهارم:
امروز صبح از خواب پریدم،اما دیشب نخوابیده بودم

پنجم:
سیاهی را حس کن
بنای خانه‌ات را با بی کلامی مادرت،پدرت،برادرت،نبود خواهرت بساز و آن را محکم کن
سردیِ غدایت را بچش،
بوی شعار هایت خودت را هم کَر کرده،اجازه نمیدهد باور کنی که دنیایت از توده‌ای ناآشنا ساخته شده
حتی اینگونه احساس لباس‌هایی که در تَنت هم هست دروغ است،خودت را خلاص کن و برو...

#مثلا_مهدی
#شطحیات

تصویر مربوط به نمایش مرد بالشی به کارگردانی سیاوش اسد
سال ۹۶ تماشاخانه پایتخت

.
برای نوشتن برگزار می‌کند.

🖋 "دوره‌ی آنلاین نویسندگی"


⚠️ این کارگاه مناسب هنرجویان سطح و مقدماتی و متوسطه‌ است.

🗣 مدرس: مجتبی کاظمی
🗓شروع دوره: ۱۱ اردیبهشت | سه‌شنبه‌ها
🕖 ۱۹ تا ۲۱
⏳ ۸ جلسه‌ی ۲ ساعته


🗂جهت ثبت‌نام به تلگرام پیام دهید:
📱۰۹۰۳-۷۶۴-۷۸-۲۲

#آموزش،#نمایشنامه، #نمایشنامه_نویسی، #فیلمنامه، #فیلمنامه_نویسی، #داستان_نویسی، #نویسندگی، #درام_نویسی، #برای_نوشتن، #مجتبی_کاظمی

آن‌کس که نه با علی دل خویش بباخت
چیزی نشناخت، گرچه بس چیز شناخت
درساخت دلم به هر بدی، لیک دلم
با آن‌که بدِ علی به لب داشت، نساخت!

#نیما_یوشیج
@mahdi_rezaei315

از گناه می کشان خواهد گذشتن کردگار
چون شفیع خویشتن، ساقی کوثر کرده‌اند

#جناب_صائب
@mahdi_rezaei315

فریاد میزنم...
بی‌‌گدار به آب می‌زنم،
فریاد میزنم،
آب حجم گلوی مرا پُر می‌کند ولی خفه نمی‌شوم اما می‌میرم تا بلکه آرام بگیرم (زنده باد مُرده‌شور)
حرف هایم در دهانم خیس میخورند ولی جوانه نمی‌زنند پس لاجرم فریاد می‌زنم مثلِ نقاشی که وقتی به موهای تو می‌رسد فریاد میزند، فریاد می‌زنم.
فعل‌های ناقصِ در انتهای حرف‌های بر زبان نیامده‌ام همه ماضیِ بعیداند و من بعید می‌دانم که کسی آن‌ها را بشنود...
فریاد می‌زنم از دست و روانِ کسی که هر روز به من خیانت می‌کند ولی هنوز دوستم دارد و من هم(...)دوستش دارم...
می‌توانید کسی که به شما خیانت می‌کند را دوست داشته باشید؟!
مثل من که هر روز گناه می‌کنم دوستش دارم(او).
پَر باز می‌کنم برای زمانی که هزاران بار می‌میرم و باز خیانت می‌کنم باز به دنیا برمیگردم.
من پر از تشویشم و تو فقط پوزخند می‌زنی...
خنده‌ات کشنده است
آرامستانِ روی لب‌هایت درد دارد
زیبایی‌ات شبنمی بر روی پُرزهای کفنی است که تازه از غسالخانه بیرون آمده است ولی هیچ وقت خشک نمی‌شود
زیبا به زیبایی پیچیده‌ی تار و پودِ کفن بغلم کن، سر و ته کفن را هم مثل شکلات ببند تا سردم نشود،
من دیگر ف ر ی ا د (ن) م ی ز ن م

#مثلا_مهدی
.

پ.ن: تصویر مربوط است به اجرای خشم و هیاهو به کارگردانی مهرداد رایانی مخصوص، بهمن ۱۳۹۶
متن‌ هم برای همون موقع‌هاست.

@mahdi_rezaei315