#رباعی@literature9==۱==
میداند و میخواند و میماند غوک
میپرسم هان؟ مگر چه میداند غوک
شب میگذرد شبِ جهان میگذرد
این است ترانهای که میخواند غوک
==۲==
دانستم این صدای پای عدم است
اینجا که منم خود انتهای عدم است
اینجا تپش پرهای پروانه
توفان شگفت دشتهای عدم است
==۳==
پیرایهی رنگ و بو نخواهد ماندن
وین حلقهی گفتوگو نخواهد ماندن
تنها نامی بماند از من آن هم
نامی که بیاد او نخواهد ماندن
==۴==
در بطن سرودی ابدی میرقصند
سرمست شهودی ابدی میرقصند
باری کلمات در لباس پریان
بر ساحل رودی ابدی میرقصند
==۵==
در خانهی ویرانه تقلا کردیم
تا آینهای شکسته پیدا کردیم
آنگاه در آن آینه چون خیره شدیم
تنهایی خویش را تماشا کردیم
==۶==
هر چند چراغ ماه سوسو بزند
با عشق کدام صخره پهلو بزند
برخاست صلا به تشنگان داد و فرات
برخاست که بوسه بر لب او بزند
==۷==
آن لحظه که مِیپرست از دست نداد
نازیست که چشم مست از دست نداد
تا دست نداد دامن عشق شریف
سقای شهید دست از دست نداد
==۸==
روزی که به یاد تو به شب میآید
هر لحظه به رنگ تاب و تب میآید
میخوانم و باز تشنه میماند دل
رازی که تویی کجا به لب میآید
==۹==
شب، عاشق دیوانهی تو میرقصد
در رؤیا همشانهی تو میرقصد
شب، نرم و رها، نسیم بیپروایی
در باغچهی خانهی تو میرقصد
==۱۰==
از آن همه لحظههای پیوسته به نیست
وز آن همه نقش هیچ در پاسخ کیست
با مکتوبی به سویتان آمدهام
واینها که نوشتهام نمیدانم چیست
==۱۱==
دیریست که همچنان مرا میجوید
در کالبدی جوان مرا میجوید
من گم شدهام گم شدهام ؛ بیهوده است
بیهوده ؛ اگر زمان مرا میجوید
==۱۲==
ما آنچه در این میان تماشا کردیم
از پنجرهی زمان تماشا کردیم
روز و شب ما گذشت و رؤیایی را
در حاشیهی جهان تماشا کردیم
==۱۳==
تنها نه همین که فرصت ما آنی ست
شاید که نه آغازی و نه پایانی ست
شاید که جهان به این شگفتی، تنها
رویای فضانورد سرگردانی ست
==۱۴==
گل میشکفد جهان تماشا دارد
بیتابیِ زائران تماشا دارد
گل میشکفد میان باغی ابدی
این لحظۀ بیزمان تماشا دارد
==۱۵==
آن سوی خیال آن سوی رویا باشی
جایی که نشان ندارد آنجا باشی
من هستم و جادوی غریب کلمات
میخوانم و مینویسمت تا باشی
==۱۶==
عمری پِی پرسشی که من کیستمی
در برزخ اسفار کهن زیستمی
گر زائر رازهای تو نیستمی
پس کیستمی و در پی چیستمی
==۱۷==
سالک غزل سلوک خواهد خواندن
این ساز همیشه کوک خواهد خواندن
اما اما بر لب شبهای جهان
وِردیست کهن که غوک خواهد خواندن
==۱۸==
در آینه، آه را تماشا کردیم
مرغان سیاه را تماشا کردیم
شبها به سکوت آسمان خیره شدیم
تنهایی ماه را تماشا کردیم
==۱۹==
در دایرهی وجود غیر از تکرار
وجد دگری نبود غیر از تکرار
رقاصک ساعت قدیمی چیزی
بر وقت نمیفزود غیر از تکرار
#سینا_سنجری @sanjarisina