@literature9#غزلموجِ خونم هر قدر طوفاننما خواهد شدن
حقّ ِ شمشير تو رنگينتر اَدا خواهد شدن
عُمرها شد در تمنای خرامت مُردهام
خاک من آيینهی آب بقا خواهد شدن
از تغافل چند بَندی پرده بر روی بهار
چشم واکن غنچهی بادام واخواهد شدن
در دَم مُردن مرا بر زندگی افسوس نيست
حيفِ دامانت که از دستم
#رها خواهد شدن*
در کمين شعلهی هر شمع داغی خفته است
هر کجا تاجیست آخر نقشِ پا خواهد شدن*
بیتلافی نيست شوقم در تگ و پوی وصال
دست اگر کوتاه شد... آهم رسا خواهد شدن*
در بياباني که دل مینالد از بار غمت
گر همه کوه است پامال صدا خواهد شدن
پختگان يکسر کباب انتظار خامیاند
انتهای هر چه ديدی ابتدا خواهد شدن
گر به اين افسردگی جوشد جنون اعتبار
بحر را موج گهر زنجير پا خواهد شدن
جادهی سر منزل تحقيق ما پوشيده نيست
نقش پا تا خاک گشتن رهنما خواهد شدن
دوری از دلدار ننگ اتحاد معنوی است
موج ما با گوهر از گوهر جدا خواهد شدن
سُرمه، صد نرگسسِتان عبرتاست اجزای ما
خاک اگر گرديم چندين چشم واخواهد شدن
نيستم
#بيدل چو تخم از خاکساری نااميد
آخر این افتادگیهایم، عصا خواهد شدن.
#بیدل_دهلوی