مبارزه با تفکر قالبی و خطای کلیشهعاطفه عزیزم،
سلام؛
این نامه را برای تو مینویسم تا از دغدغهای تازه بگویم و شاید با این درددل، کمی از بار سنگین آن بکاهم. این روزها، مردم از تغییر و دگرگونی زیاد صحبت میکنند و من نیز از این قاعده مستثنی نیستم.
مدتی است که باوری یاوه مرا میآزارد و خستگی را به جانم تحمیل کرده است. سالهاست از همکلاسیهایم میشنوم که: «ما اینجا چیزی یاد نمیگیریم» یا «تحصیلات دانشگاهی به هیچ دردی نمیخوره». این جملات در ذهنم گرد و خاکی بهپا میکنند که به تنهایی قادر به مبارزه با آنها نیستم.
چطور این حرفها به سادگی، سالها از دهانی به دهان دیگر میچرخند و جان میگیرند؟ انسان نباید حداقل یک بار هم که شده، مسائل و ذهنیت خود را زیر سوال ببرد؟
تعقل، انتقاد و خردورزی کجا رفتهاند؟
هرگز از خودشان پرسیدهاند که هدفشان از آمدن به اینجا چیست؟ نیامدهاند که بیاموزند، تغییر کنند و به فرد بهتری تبدیل شوند؟
آیا نام «دانش+جو» را با افتخار یدک نمیکشند؟
پس اگر ۲۰_۱۰ درصد هم دانشگاه به خورد مغزمان بدهد، ۹۰_۸۰ درصد باقی پای خودمان است.
عاطفه جان، اینها فقط مشتی سخن محوعاند. خیلیها دنبال هلوی پوست کنده میگردند. تهش هم خوشحالند که مدرکی دستشان بدهند و بعدتر جلوی دوست و آشنا و فامیل چوسی بیایند.
اما واقعیت این است که هنوز هم آن کلاسهای مستطیلی شکل، آزمایشگاهها، کارگاهها، سالنهای همایش و کتابخانههای دانشگاه از خوشترین جاها برای یادگیری، آموزش و ایجاد تغییر و تحول به شمار میروند.
رشد و تغییر در نگرش و کردار، تغییر در موقعیت اجتماعی و شغلی و تحصیلی.
در پایان این نامه، میخواهم بگویم که هر کدام از ما مسئولیت داریم تا به خودمان و آیندهمان ایمان داشته باشیم. باید در کنار هم، این باورهای منفی را به چالش بکشیم و با همت و اراده، مسیر خود را بسازیم. یادگیری و تغییر یک سفر است، نه یک مقصد؛ پس بیایید این سفر را با اشتیاق و امید آغاز کنیم.
با آرزوی بهترینها برای تو عاطفهی نازنین،
[لعیا بهادری]
✍🏻🖋️لعیا بهادری_عاطفه عطایی
#دگرگرد
#نامه
#تغییر
@layabahadori_noor✨@atefehataeiii