شعر:
#بیرون_شد_از_گماردفتر:
#یادگار_خون_سروراه در جنگل اوهام گم است
سینه بگشای چو دشت
اگرت پرتو خورشید حقیقت باید
وقتی از جنگل گم
پا نهادی بیرون
و رها گشتی
از آن گره کور گمار
ناگهان آبشاری از نور
بر سرت میریزد
و آسمان
با همه پهناوری بی مرزش
در تو میآمیزد
ای فراز آمده از جنگل کور
هستی روشن دشت
آشکارا بادت
بر لب چشمه خورشید زلال
جرعه نور گوارا بادت
#هوشنگ_ابتهاج🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountryبرای حمایت از ما، لینک بالا را
👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.