شعر:
#تنها_باددفتر:
#شرق_اندوهسایه شدم و صدا کردم؛
کو مرز پریدنها، دیدنها؟
کو اوج «نه من» دره «او»؟
و ندا آمد: لب بسته بپو
مرغی رفت
تنها بود
پر شد جام شگفت
و ندا آمد: بر تو گوارا
باد تنهایی،
تنها باد!
دستم در کوه سحر او میچید، او میچید
و ندا آمد؛ و هجومی از خورشید
از صخره شدم بالا
در هر گام، دنیایی تنهاتر ، زیباتر
و ندا آمد: بالاتر بالاتر!
آوازی از ره دور: جنگل ها میخوانند؟
و ندا آمد: خلوتها میآیند
و شیاری ز هراس
و ندا آمد: یادی بود، پیدا شد
پهنه چه زیبا شد!
او آمد
پرده ز هم وا باید
درها ها
و ندا آمد: پرها هم!
#سهراب_سپهری🇯🇴🇮🇳
@LafoorMyCountryبرای حمایت از ما، لینک بالا را
👆👆به گروه ها و دوستانتان فوروارد کنید.