View in Telegram
از همان‌چیزی بنویس که نمی‌گذارد بنویسی ________________ پاک می‌کنم و می‌نویسم. و این هی تکرار می‌شود. چون حرف‌هایی دارم که نمی‌خاهند زده شوند. می‌خاهند همینجور گمنام بمانند و در گمنامی بمیرند. بهشان می‌گویم: «لطفن رخصت دهید و روی صحنه آیید.» فیس می‌کنند و می‌گویند: «ایششششش» (یعنی نمی‌خاهند.) حالا که اینها نمی‌آیند، هیچ یادداشتی در آستین ندارم. حتا جلوی دهانِ ایده‌ها را هم گرفتند و نمی‌گذارند ظاهر شوند. با این اوصاف، من الان از چی و چطور یادداشت بنویسم؟ اولین‌کاری که به ذهنم می‌رسد همین است: وقتی نمی‌توانی بنویسی، از ناتوانی در نوشتن بنویس. |کوثر محمودآبادی
Telegram Center
Telegram Center
Channel