📚🎯 #فدریچی در مقابل
#مارکس #ژیل_داوه /
ترجمهی:
#نیکزاد_زنگنهسرمایهداری بهزعمِ
فدریچیکالیبان و ساحره عنوان شکسپیریِ خوبی است به ویژه زمانی که با دقت نظریهی کتاب را خلاصه میکند: نهتنها سرمایهداری در گذشته بر پایهی بردگی و انقیادِ زنان بنا شده است، بلکه بر همین مبنا تداوم یافته و همچنان پایداری میکند.
فدریچی برای آسیاب خود، غله تدارک میبیند.
در زمینهی ]فکریِ[ او، برده و زن نقش سرنوشتسازتری از کارگر زن و مرد ایفا میکنند و زنِ کارگر نه به خاطرِ کاری که در کارگاه یا اداره انجام میدهد بلکه به خاطر نقشی که در خانه ایفا میکند، سهمی حیاتی دارد.
اولویت دادن به بردهداری و فرودستیِ زنان توسط واقعیتها مستند نشده است. بردهداری نقشی انکارناشدنی در ظهور سرمایهداری از قرن 16 تا 18 داشته است اما اهمیت آن با آغاز صنعتیشدن در مقیاسِ بزرگ، کاهش یافت و انگلیس بهعنوان رهبر انقلاب صنعتی، به یکی از برجستهترین کشورهای لغوکنندهی تجارت برده و سپس خود بردهداری تبدیل شد. اَشکال گوناگون بردهداری در قرن بیستویکم وجود دارد زیرا برای اقتصاد سرمایهداری حیاتی تلقی میشود. در مورد نابرابری جنسی میتوان گفت که بدون شک کاملاً از بین نرفته اما در بیشتر کشورهای پیشرفته، رو به کاهش است. گرچه سرمایهداری کماکان علیه زنان تبعیض روا میدارد اما شمار بیشتری از آنها را وارد دنیای کار کرده، در حرفههایی که بهطور سنتی مردانه بودند به کار گرفته و در موقعیتهای اجرایی بالا استخدام کرده است. سرمایهداری در میان همه نظامهای اجتماعی موجود، رفتار کمتر نابرابری با جنسها دارد. این نظام، برای زنان رهاییبخش نیست اما بر پایهی انقیاد آنها نیز بنا نشده است.
این واقعیتها برای
فدریچی که تحلیلش مبتنی بر یک پیشفرض است، مهم به نظر نمیرسد. همهچیز به این بستگی دارد که کدام نقطه عطف تاریخی بهعنوان نقطهی شروع مدنظر قرار بگیرد. او باید شیوهی تولید سرمایهداری را در فاصلهی بین قرون وسطا و رنسانس یعنی قبل از انقلاب صنعتی قرار دهد؛ زیرا تولد سرمایهداری را با طرد زنان از دنیای کار (فرستادن آنها از کار مولدِ ارزش، به فضای کار بازتولیدی در قرن 15 و 16 و بعدها به شغلهای کمدرآمد) یکسان فرض میکند.
....
.......
جنبش کارگری نهتنها به خاطر محافظهکار بودن و بعضاً ضدانقلاب بودن (که بود) بلکه به این خاطر مطرود شد که جهان آینده نمیتواند جهان کارگری باشد. برعکس، شمارِ اندکی از اتونومیستها شامل فمینیستهایی مانند
فدریچی به دنبال فرصتهایی برای گسترش دادن جنبش کارگری بودند تا دستهبندیهای بیشتری -از بچه مدرسهایها گرفته تا بیماران اعصابوروان- را شامل شود؛ البته که بزرگترین دسته همچنان زنان هستند. به عبارت دیگر، آنها جنبش کارگری را در زمانی توسعه میدادند که مسئلهی روز، فرارَوی از آن بود. هرگاه اعضای یک انقلاب به مسئلهی شمارهیکِ انقلابیها تبدیل شود، بیتردید جریان به گمراهی کشیده شده است.
متن کامل این مقاله را در آدرس زیر بخوانید
🔽https://pecritique.com/2019/01/26/فدریچی-در-مقابل-مارکس-ژیل-داوه-ترجمه/https://t.center/kkfsf