كميته فعالين كارگرى - سوسياليستى

#فدریچی
Канал
Политика
Социальные сети
Новости и СМИ
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала كميته فعالين كارگرى - سوسياليستى
@kkfsfПродвигать
577
подписчиков
14,3 тыс.
фото
11,1 тыс.
видео
17,8 тыс.
ссылок
همراهیِ شما با کانال کمیته‌ی فعالین کارگری سوسیالیستی نیروی اصلیِ حرکت آن است. @kkfsf :به ما به‌پیوندید https://t.center/kkfsf
🚩🚨 #کالای «نیروی کار»
▫️ پالایش گفتمان نقد – یادداشت ششم

🖌 #کمال_خسروی

۸ دسامبر ۲۰۲۰

★ مقوله‌ی «نیروی کار» در دستگاه مفهومی نظریه‌ی ارزش مارکس تعریفی دقیق و معین و نقشی کلیدی دارد. بر اساس تعریف این مقوله می‌توان نظریه‌ی ارزش مارکس را از «علم اقتصاد» یا گفتمان ایدئولوژیک بورژوایی و از همه‌ی دستگاه‌های مفهومیِ دیگری که پیش و پس از مارکس داعیه‌ی طرح نظریه‌ای برای ساز و کار تولید و بازتولید سرمایه‌دارانه را داشته‌اند و دارند، متمایز کرد. هرچند تعریف دقیق و تعیین جایگاه این مقوله در نظریه‌ی ارزش مارکس به‌خودیِ‌خود کار چندان دشواری نیست، اما شاخص‌کردن آن در گفتمان غالب و رایج باصطلاح «اقتصادی» و علوم اجتماعی/تاریخی و گشودن راهی برای برجسته‌کردن و شناساندن آن، با دو سد بزرگ روبروست: نخست عامیت گریزناپذیرِ این اصطلاح و گستره‌ی وسیعِ معنایی‌اش؛ و دوم قدرت انکارناپذیر ایدئولوژی بورژوایی و گفتمان باصطلاح «علمی» با اتکا به عظیم‌ترین نهادهای آکادمیک در غالب‌نگه‌داشتنِ درک و دریافتی #غیرمارکسی. عامل نخست، یعنی حوزه‌ی شمول گریزناپذیر این اصطلاح، یکی از بهترین و مؤثرترین جنگ‌افزارها در زرادخانه‌ی ایدئولوژی بورژوایی است، زیرا هر اندازه این اصطلاح نادقیق‌تر و «انعطاف‌پذیرتر» باشد، غالب‌کردن معنایی غیرمارکسی بر اذهان پژوهندگان و پژوهش‌گران آسان‌تر است؛ و هر اندازه باصطلاح «اقتصاددانان» و استادان و دانشوران این حوزه از علم ــ چه با گرایش‌هایی محافظه‌کارانه و خدمت‌گزارانه به آستانِ نظم حاکم و چه با امیال باصطلاح رادیکال و نواندیشانه ــ در استفاده از این اصطلاح خواسته یا ناخواسته تسلیم گفتمان بورژوایی شوند، ایدئولوژی بورژوایی شاهدان بیش‌تری را برای کارکرد ایدئولوژیک علم یدک خواهد کشید. دلیجان ایدئولوژی بورژوایی را همیشه استران ابتری نمی‌کشند که تازیانه‌ی سورچی را پاداش رسالت خود تفسیر می‌کنند.

★ اصطلاح «نیروی کار» در نظریه‌ی ارزش مارکس کوچک‌ترین ربطی به این استفاده‌ی عام، نامتمایز، مبهم و به‌هم‌ریخته از آن ندارد، بلکه اولا: به‌دقت و صراحت بر تمایز بین سه مقوله‌ی «عامل کار»، «توانایی کار» و «کار» استوار است و ثانیاً فقط مقوله‌ی «توانایی کار» است که بنا بر شروط مشخص و بسیار دقیق و تعریف‌شده‌ای، به‌مثابه کالای «نیروی کار» وارد دستگاه مفهومی نظریه‌ی ارزش مارکسی می‌شود. نیروی کار، توانایی انجام فعالیتی معین است؛ نه خودِ دستگاه و ارگانیسمی است که از این توانایی برخوردار است و نه خودِ آن فعالیت. آن‌چه سرمایه یا سرمایه‌دار می‌خرد، توانایی کار برای مصرف این توانایی و بکاربستنِ حاصل آن، یعنی کار است. سرمایه یا سرمایه‌دار، عامل یا حامل کار، یعنی انسان، را نمی‌خرد. همه‌ی عبارت‌پردازی‌های نادقیق و گاه رمانتیکی که از تعابیر تولید و بازتولید «نیروی کار» استفاده می‌کنند و منظورشان، خودِ انسانِ کارکن است، در معنای اکید و دقیق نظریه، کوچک‌ترین ربطی به نظریه‌ی ارزش مارکس ندارند.

★ ایدئولوژی بورژوایی، «علم اقتصاد» سرمایه‌داری و گفتمان رسانه‌ایِ مشروعیت‌بخشنده به مناسبات تولید و بازتولید سرمایه‌دارانه‌ی زندگی اجتماعی، اصطلاح «نیروی کار» را آگاهانه و عامدانه و اغلب به عمد عوامانه در معنایی مه‌آلود و فراتاریخی به‌کار می‌برد و با تکیه بر دستگاه عریض و طویل نهادهای ایدئولوژیکش، تدقیق این مقوله و تأکید بر دقت، تشخص و تاریخیت آن در دستگاه مفهومیِ نظریه‌ی مارکس را به «راست‌آئینی» و «تعصب» متهم می‌کند...


🔹متن کاملِ بخش ششم از سلسله یادداشت‌های «پالایش گفتمان نقد» را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1RN
#کمال_خسروی #مارکس
#نیروی_کار #فدریچی #لبوویتز #نگری

🖋@naghd

https://t.center/kkfsf
📚🎯 #فدریچی در مقابل #مارکس
#ژیل_داوه /
ترجمه‌ی:#نیکزاد_زنگنه

سرمایه‌داری به‌زعمِ فدریچی
کالیبان و ساحره عنوان شکسپیریِ خوبی است به ویژه زمانی که با دقت نظریه‌ی کتاب را خلاصه می‌کند: نه‌تنها سرمایه‌داری در گذشته بر پایه‌ی بردگی و انقیادِ زنان بنا شده است، بلکه بر همین مبنا تداوم یافته و همچنان پایداری می‌کند. فدریچی برای آسیاب خود، غله تدارک می‌بیند.

در زمینه‌ی ]فکریِ[ او، برده و زن نقش سرنوشت‌سازتری از کارگر زن و مرد ایفا می‌کنند و زنِ کارگر نه به خاطرِ کاری که در کارگاه یا اداره انجام می‌دهد بلکه به خاطر نقشی که در خانه ایفا می‌کند، سهمی حیاتی دارد.

اولویت دادن به برده‌داری و فرودستیِ زنان توسط واقعیت‌ها مستند نشده است. برده‌داری نقشی انکارناشدنی در ظهور سرمایه‌داری از قرن 16 تا 18 داشته است اما اهمیت آن با آغاز صنعتی‌شدن در مقیاسِ بزرگ، کاهش یافت و انگلیس به‌عنوان رهبر انقلاب صنعتی، به یکی از برجسته‌ترین کشور‌های لغوکننده‌ی تجارت برده و سپس خود برده‌داری تبدیل شد. اَشکال گوناگون برده‌داری در قرن بیست‌ویکم وجود دارد زیرا برای اقتصاد سرمایه‌داری حیاتی تلقی می‌شود. در مورد نابرابری جنسی می‌توان گفت که بدون شک کاملاً از بین نرفته اما در بیشتر کشورهای پیشرفته، رو به کاهش است. گرچه سرمایه‌داری کماکان علیه زنان تبعیض روا می‌دارد اما شمار بیش‌تری از آن‌ها را وارد دنیای کار کرده، در حرفه‌هایی که به‌طور سنتی مردانه بودند به کار گرفته و در موقعیت‌های اجرایی بالا استخدام کرده است. سرمایه‌داری در میان همه نظام‌های اجتماعی موجود، رفتار کم‌تر نابرابری با جنس‌ها دارد. این نظام، برای زنان رهایی‌بخش نیست اما بر پایه‌ی انقیاد آن‌ها نیز بنا نشده است.

این واقعیت‌ها برای فدریچی که تحلیلش مبتنی بر یک پیش‌فرض است، مهم به نظر نمی‌رسد. همه‌چیز به این بستگی دارد که کدام نقطه‌ عطف تاریخی به‌عنوان نقطه‌ی شروع مدنظر قرار بگیرد. او باید شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری را در فاصله‌ی بین قرون وسطا و رنسانس یعنی قبل از انقلاب صنعتی قرار دهد؛ زیرا تولد سرمایه‌داری را با طرد زنان از دنیای کار (فرستادن آن‌ها از کار مولدِ ارزش، به فضای کار بازتولیدی در قرن 15 و 16 و بعد‌ها به شغل‌های کم‌درآمد) یکسان فرض می‌کند.
....
.......
جنبش کارگری نه‌تنها به خاطر محافظه‌کار بودن و بعضاً ضدانقلاب بودن (که بود) بلکه به این خاطر مطرود شد که جهان آینده نمی‌تواند جهان کارگری باشد. برعکس، شمارِ اندکی از اتونومیست‌ها شامل فمینیست‌هایی مانند فدریچی به دنبال فرصت‌هایی برای گسترش دادن جنبش کارگری بودند تا دسته‌بندی‌های بیشتری -از بچه مدرسه‌ای‌ها گرفته تا بیماران اعصاب‌وروان- را شامل شود؛ البته که بزرگ‌ترین دسته همچنان زنان هستند. به عبارت دیگر، آن‌ها جنبش‌ کارگری را در زمانی توسعه می‌دادند که مسئله‌ی روز، فرارَوی از آن بود. هرگاه اعضای یک انقلاب به مسئله‌ی شماره‌یکِ انقلابی‌ها تبدیل شود، بی‌تردید جریان به گم‌راهی کشیده شده است.

متن کامل این مقاله را در آدرس زیر بخوانید🔽

https://pecritique.com/2019/01/26/فدریچی-در-مقابل-مارکس-ژیل-داوه-ترجمه‌/

https://t.center/kkfsf