.
💢فریب بسیار بزرگ
آنچه میخواهم بگویم، اساسیترین و اصلیترین حرفی است که - امثال من - برای گفتن به شما دارد:
⚠️آگاه باشیم که با «اشباع علمی»، خود را از نظر «فکری»، اشباع یافته احساس نکنیم.
این یک نوع سیری بسیار کاذب، و یک نوع فریب بسیار بزرگ است،
که خاص تحصیلکرده هاست! خاص روشنفکر زمانۀ ماست.
که وقتی از لحاظ علمی اشباع میشود، تحصیلات بالا پیدا میکند؛
اطلاعات وسیع و درجات خیلی برجستهای مییابد؛
استادهای بزرگ و کتابهای بزرگ میبیند؛
نظریات علمی کاملاً بدیع فرا میگیرد،
در خود غرور و رضایتی احساس میکند،
‼️و خیال میکند که از نظر فکری به «منتها درجۀ یک انسان آگاه» رسیده است.
و این فریب کاذبی است.
یک استاد، یک مترجم، یک فیلسوف، یک صوفی، یک ادیب، یک مورخ،
غالباً فکر نمیکند که «از لحاظ فکری»، ممکن است کاملاً صفر باشد!
و از لحاظ شعوری، همچنان در سطح عامیترینِ عوام مانده باشد!
🔻و از لحاظ «آگاهی»، «خودآگاهی»، «جامعه آگاهی» و «زمان آگاهی»، از یک عامی، پایینتر باشد!
و این یک حالت بسیار رقّت بار است:
«دانشمندِ جاهل» بودن! «تحصیلکردۀ بی شعور» ماندن!
آدمی با تصدیقهای خیلی گُنده و تیترهای خیلی برجستۀ جدی،
چون: دکتر؛ مهندس؛ فوق لیسانس؛ فوق دکتر؛ پروفسور؛
اما از نظر شعور؛ فهم؛ آگاهی؛ «احساس مسئولیت در برابر زمان»؛
و تشخیص حرکت تاریخی که او را و جامعه را با خود میبَرد؛
🔻صفر بودن، کور بودن و کر بودن!
⚠️و این یک خطر بزرگ است: خطر عالم شدن اما جاهل ماندن!
خطرش از این جهت است که معمولاً آدم با علم که اشباع میشود، احساس «گرسنگی فکری» نمیکند! ...
📘(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۲۰ -«چه باید کرد؟»- بخش «خودآگاهی و استحمار» ص ۱۸۴)
@Khode_Shariati