فانوس خیال

‌
در کوله‌بارِ قسمتِ ما غم زیاد بود
کم بود عمر ما و همین کم زیاد بود

آن سوی شوق و شادی و شور و نشاط ما
اندوه و رنج و غصّه و ماتم زیاد بود

این یک دو روز را که به آن عمر گفته‌اند
یک دم نبود بیش و همان دم زیاد بود

گیرم چکید قطره‌ای از عشق روی خاک
آن هم برای عالم و آدم زیاد بود

چیزی نصیب من نشد از کارگاه عشق
غیر از غمی که از سر من هم زیاد بود

#فاضل_نظری

🍂🍂🍂

دوباره گمشده بودم در ازدحامِ خودم
غزل برای تو گفتم ولی به نام خودم

چقدر خسته گذشتی چرا نفهمیدی؟
چقدر هست که افتاده ام به دام خودم

نماز ثانیه را بی تو نیز می خوانم
خودم برای خودم می شوم امامِ خودم

چه سرنوشت عجیبی ست تازه فهمیدم
که دور بوده ز من نیمی از تمام خودم

کسی دوباره از آن سوی شعر می آید
بلند می شوم از جا، به احترام خودم

از این به بعد بدون تو نیستم تنها
من آشنا شده ام با کسی به نام "خودم"

#نجمه_زارع
🍂🍂🍂

نه می شود انکار کرد نه بیخیال شد

مراازسنگینیِ خاطراتت گریزی نیست..


🍂🍂🍂

‌
کسی با موج موهایت کنار آمد به غیر از من؟
کسی با هستی‌اش پای قمار آمد به غیر از من؟

کدامین سنگدل فکر شکار افتاد غیر از تو
کدام آهو به میدان شکار آمد به غیر از من؟

تمام شهر در جشن تماشای تو حاضر شد
تمام شهر آن شب در شمار آمد به غیر از من

برایت دستمال کاغذی بودم ولی آیا
کسی در لحظه‌ی بغضت به کار آمد به غیر از من؟

مرا از جمع خاطرخواه‌ها منها کن ای حوا
تو را کافیست آدم هرچه بار آمد به غیر از من

#حسین_زحمتکش

🍂🍂🍂

ای با همه کس به صلح و با ما به خلاف
جرم از تو نباشد، گنه از بخت من‌ست!

#سعدی

🍂🍂🍂

سر به دامانت گذارم
تا به دستانت رسم
یک هوای تازه خواهم
تا به چشمانت رسم

صبحدم این خاکیان را
بوی تو ارد به جان
جان ودل بخشا حبیبا
تا من به دامانت رسم


#هما_کشتگر
🍂🍂🍂

زیر باران شده ام خیس بگو صبر کنم یا بروم؟
سایه ات چتر سرم نیست بگو صبر کنم یا بروم؟

سینه ام میتپد از وحشت دیر آمدنت
من مجال دگرم نیست بگو صبر کنم یابروم؟

چشم در راه تو خشکیدو نمی آیی تو
شده این باور تندیس بگو صبر کنم یا بروم؟

غرقه در حسرت دیدار بمانم یا نه!
دیگر این شرم روا نیست!بگو صبر کنم یا بروم؟

گور وحشت دگر این بار مرا خوانده بکام!
چاره ام نیست نیایی،بگوصبر کنم یا بروم؟

دیگر از جان شده ام سیر ببین من رفتم
دم آخر چه کنم......؟صبر کنم یا بروم؟



🍂🍂🍂

‌ زندگے آهسته تر من خسته ام
کوله بار پاره ام را بستـــه ام

زخم پایم درد دارد، صبـــرکن
تا کسے مرهم گذارد، صبر کن

صبر کن در سایه بنشینم کمے
شاید از ابـــرے ببارد شبنمے

وادے رویــــاے من اینجا نبود
روح من همبـــازے شبها نبود

صبر کن من راه را گم کرده ام
در سیـــاهے ها تلاطم کرده ام



صبــــــرکن تا راه را پیدا کنم
صبر کن تا کفش خود را پا کنم

🍂🍂🍂

نقش تو در چشمهٔ‌ چشمم چو ماهی می‌رود
هر زمان ما را سپیدی در سیاهی می‌رود

زینهار از ناوک چشمت که در شهر دلم
بیشتر آشوب از آن تُرک سپاهی می‌رود

#ناصر بخارایی
🍂🍂🍂

سفر سودی ندارد، من پرستویی گرفتارم
نه با تور و قفس، با تار گیسویی گرفتارم!

کسی حرف مرا باور نخواهد کرد اگر روزی
بگویم شیرم و در چنگ آهویی گرفتارم…


#حسین_زحمتکش

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍂🍂🍂

🎸تقدیم به شما دوستان
🎭چهارشنبه تون زیبا
🎸الهی
🎭یه روزخوب
🎸یه روزعالی
🎭یه روزموفق
🎸یه روز پربرکت
🎭یه روز شاد داشته باشید
🎸وخداوند خوشبختی و ثروت
🎭 فراوان راسرراهتون قراردهد
🍂🍂🍂

.

مرا ببوس...
با گل سرخی که
شبنم روی آن نشسته 
با لبهائی گرم
چون گرمای آفتاب اول صبح
از زمین برخیزانم
با عشق...
همچنان که دست هایت
سرزمین تنم را کشف می کنند
جهانم را فتح کن
و فرمانروایم باش...




#غادة_السمان
#درود_صبحتون_دلبرانه


🍂🍂🍂

همچون نسیمِ صبح
لرزان و بی قرار،





وزیدم به سوی تـو....

#فروغ‌_فرخزاد

🍂🍂🍂

از دریچه ی نگاهت
تا چشمان خورشید
یک پلک زدن فاصله است
شروع کن
تا صبح بدرخشد!

#فرشته_محمودی

🍂🍂🍂