میل به
#شاد بودن تو را
#غمگین میکند.
فقط زمانی که خودت را از ناشاد بودن
#منع نمیکنی میتوانی شادی را در «حضور» خود بیابی.
در حاضر بودن هیچ
#خواسته ای نیست. «حضور» اقیانوسی است که تمام موج هایش را در بر میگیرد و به آنها عشق میورزد. شادی، غم، سوگ، خشم، کسالت، شوق و هر احساس دیگری...
آیا تو برای شاد بودنِ یک کودک
#تلاشی میکنی؟
آیا گل را مجبور به
#شکفتن میکنی؟
اگر غمگینی، بگذار امروز غمگین باشی. کاملا غمگین. به طرز با شکوهی غمگین باش. در این حالت بالاخره با غمت هم راستا شدهای...
به خودت اجازه یک روز غمگین بودن را بده، بدون این که تلاش کنی با مفاهیم
#عرفانی محوش کنی.
و در
#عمق آن ناشادی تو چیزی باورنکردنی خواهی یافت...
تو تسلیم کامل به زندگی را خواهی یافت،
و شادی را خواهی یافت.
شادیِ حاصل از عشق به خود، پذیرش خود و مجوز بودنِ هر آنچه که هستی...
تو کودک غمگینت را به آغوشت دعوت میکنی و او میگرید، پرخاش میکند و در
#نهایت احساس امنیت میکند.
و تو و آن خویشِ غمگین بالاخره در کنار هم
#ایمن خواهید بود.
و تو میخندی و شعفی غیر قابل انتظار را کشف میکنی و در میان آن احساس زنده بودن میکنی.
و تعجب میکنی که چطور تا الان در
#جستجوی یک شادی دست دوم بودهای،
و درک میکنی که چرا همین
#جستجو کردن شادی دلیل ناشاد بودن توست.
تو عاشق نور و تاریکی این زندگی خواهی شد و ازین که هر چه را که راجع به شادی میدانی
#فراموش کرده ای بسیار خوشحال خواهی شد.
@kheradedaroun