#نگاهی_کوتاه_به_رباعیهای_فضیلت_میرشکاررباعی،دوبیتی،دوبیتی پیوسته،و چارپاره،در میان قالبهای کلاسیک ،قالبهایی هستند که به نظر حقیر،در ارتباط با مخاطب امروز،موفق ترند.
دلایل این گفته:
در مورد دوبیتی و رباعی،کوتاه بودن اثر
و در مورد چهارپاره و دوبیتی پیوسته،تغییر قافیه و بالطبع،تنوع این قضیه،و گریز زدن گاه و بیگاه بندها
که خواه ناخواه،برای ذهن مخاطب کم حوصله ی امروز،مطبوع تر است.
مطلبی که عرض کردم،قطعی و حتمی نیست و فقط و فقط تجربه ی شخصی اینجانب است در شعر.
از همین رو،اگر شاعری بتواند،تازگی بیافریند در رباعی،حافظه ی مخاطب را تصاحب می کند.
زبان رباعیهای خانم میرشکار عزیز،زبان روز است.
وقتی صحبت از کافه و لیوان و سهراب هم میشود،بالطبع،مشخص می کند که شاعرش متعلق به کدام دوره است و به قولی،پای شعر،تاریخ میخورد و البته به قول جناب قشقایی،شعر،تاریخ دار میشود و این به معنای تاریخ مصرف دار بودن نیست.
اما،مضمون،در این رباعیها،بکر نیست.غافلگیری ای که انتظار میرود در مجال کوتاه رباعی باشد،وجود ندارد،
رباعی ششم را مرور می کنیم:
با اینکه نگاه تو ملال انگیز است
اما دل من از هیجان لبریز است
باید که گذر کنیم از تنهایی
شاید که بهار پشت این پاییز است
بازی با فصلها،هیجان و ملال،و اتفاق شعر،ظاهرا،حلول بهاری بعد پاییز
این کافی نیست.
توقع و انتظار مخاطب را برآورده نمی کند.
اگر سلیقه ی نسل امروز را در نظر بگیریم،این رباعی می تواند موفق تر باشد:
یک پنجره ی رو به خیابان شاهد
یک کافه دلگیر و دو لیوان شاهد
هربار فقط عشق برای تو چکید
شعرو غزل و دفتر و دیوان شاهد
هرچند اگر لیوان،در مصراع آخر گنجانده میشد،جالب تر بود.
باز هم من میان نوشتن،کم حوصله شدم.عذرخواهم.
ان شالله که موفق باشند
#شهره_سادات_حقدوست@khayamsora 🌹خیام سرا
🌹