خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

#خاطرات_حاجتروایی_کربلا

Канал

@khaterate_namazshab114 Продвигать

2,84 тыс.

подписчиков

447

фото

190

видео

196

ссылок

💠 ارسال خاطرات معنوی👇 @taranehbaran2000 💠 خاطرات حاجتروایی @khaterate_namazshab114 @hajatravai313 💠 نمازشب @namazshab114 💠شفاخانه @darolshafa114 توبه و استغفار @toubeh_esteghfar114 گروه👇 @khaatteraat 💥💥💥کپی برداری مطالب بدون لینک حق الناس💜

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

💜🌸💜🌸💕💕✨
🌸💕✨🕊
💜✨🕊
🌸🕊
💕
✨

#رزق_معنوی
#زیار_اربعین
#خاطرات_حاجتروایی_کربلا
#خاطره_توسل_به_امام_رضاع
#خاطرات_حاجتروایی_توسل_به_حضرت_فاطمه_س

سلام وعرض ادب زیارت قبول خدمت همه زائران اربعین اقاسیدالشهدااباعبدالله الحسین علیه السلام

دو خاره از دو تا دخترام :
خاطره ایی ازسفراربعین خدمتتون میگم ازعظمت وبزرگی این روزخاص
سفرکربلا اگردرایام خلوت وعادی سال حتی رفت وبرگشت باهواپیماوکاروان هم باشه سختی خودشوداره
این خاطره رواربعین خدمتتون میگم تابه عمق معنویت ونظرخاص اهل بیت علیه السلام به این سفراربعین کربلا پی ببرین وبدونیدکه زائرین اربعین باهرسختی ومشگل که رفتین وبرگشتین چقدرمورد توجه حضرت فاطمه زهراسلام الله علیهاهستین

باخانواده سفراربعین زمینی مشرف شدیم کربلا به شدت گرم وشلوغ بوده مخصوصا موقع برگشت که مسیرچهارساعته نجف به مهران رودوازده ساعت توترافیک وگرماوگردوخاک شدید بودیم اونم قبل اربعین
دخترمون همراهمون بود که به من گفت باباپاهام ورم کرده ومن بقلش کردم وگفتم دخترم ماکه پیاده روی نکردیم همه مسیررو باسواری رفتیم وبرگشتیم ولی خب سخت بود عیب نداره ذخیره قیامت قبول کنن و فدای دخترسه ساله امام حسین ماکه سختی نداشتیم
برگشتیم خونه همون شب باصدای گریه دخترم بیدارشدیم پرسیدیم چی شده گریه دخترم قطع نمیشد بعد اروم شدن بازم باگریه وزاری میکردومیگفت مامان بابا الان که خوابیدم یهو خونه روشن شد یه اقایی قدبلند باچندتااقاوخانوم دیگه وارد شدن وایشون نشستن کنارم گفتن سلام دخترم زیارتتون قبول شده چون میدونستم ازاهل بیت هستن یهو نشستم که بی ادبی نباشه که دراز کشیدم گفتن راحت باش گفتم شماامام هستین گفتن بله من حسین بن علی هستم که اومدین زیارت من 😭😭😭 بعد دست گذاشتن روپامن که ورم داشت گفتن دخترم من ناراحت شدم توسفرزیارت من پات درد گرفت وممنون که اربعین مهمان ماشدین ایام اربعین خاصه

وگفتن به پدرومادرتون هم بگین زیارتتون قبول شده وبه دخترمدحرفی روازمن گفتن که وقتی به من گفت تعجب کردم که ازحاجتم کسی خبرنداشته
دخترم گفت بعد یه خانوم قدبلندوارد میشن که سریع اقاامام حسین بلندمیشن دست روسینه میگذارن ومیگن السلام علیک یاٱمایافاطمه الزهرا😭😭 بعد حضرت فاطمه زهرامینشینن کناراون دخترومیگن اومدم خونه شمابرای دیدن شما که به خاطرمابااین زحمت وسختی تاکربلابرای اربعین پسرم اومدین
دخترم گفتن میشه ببینم صورت شمارو جواب سنگینی دادن وگفتن نه طاقت دیدن صورت کبود من روبراثراون سیلی نداری تاقیامت کبوده😭😭
وگفته بودن دخترم اگرمیخایی مثل من که مادرت هستم باشی باید حتما یه خانوم کامل باشی گناه نکنی والان که دخترهستی ودراینده هم که ازدواج میکنی زن کامل باشی 😭😭

این تجربه اربعین من وخانوادم روتعریف کردم تابیشتربه اهمیت زیارت اربعین اگاه باشین
یاعلی

💠 خاطره ایی ازدیداردخترم باامام رضا علیه السلام توحرم امام رضا چندسال پیش بگم
دخترم سه سالش بود رفتیم مشهدزیارت اقاامام رضا وقتی برگشتیم خونه دخترم گفت بابادلم برای انام رضا تنگ شده میشه ببری منو پیش امام رضا گفتم تازه اومدیم دوباره قصمت بشه میریم گفت اخه امام رضامهربونه دلم تنگش شده گفتم مگه شماامام رضارودیدی که میگی مهربونه گفت اره اونجا که روشونت بودم (منظورش دم ضریح بود)امام رضابالانشسته بودن روی صندلی بزرگ (منظورش منبربود)
بعداومدپایین منو بقل کرد وبوسیدگفت دخترم خوش اومدین بعد گفتم چه شکلی بودن گفت چراغونی بودن (منظورش نورانی بودن)چشمهای درشت داشتن قدبلند و.....

الان هم که بزرگترشده وچندسال گذشته گاهی به بعضی ها باهیجان میگه این زیارت واقعی توبیداری رو
وهرسال که مشرف میشیم مشهد داخل صحن که میشیم دستاشوباز میکنه میگه امام رضابازم بقلم میکنی😭

💖 @khaterate_namazshab114💖

✨
💕
🌸🕊
💜✨🕊
🌸💕✨🕊
💜🌸💜🌸💕💕✨

1.0K viewsedited 03:02

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼🌸🌸🌸
🍃🌺🍂
🌿🍂

#خاطرات_حاجتروایی_کربلا
#خاطرات_شفای_بیماری
#خواب_معنوی

من افسردگیه شدیدی داشتم از همه چیز و همه کس میترسیدم ،ترسم اینقدر زیاد بود که دچار توهم میشدم و کارهای خطرناکی میکردم جوری که هم به خودم هم به بقیه صدمه میزدم ، دوست داشتم ، خیلی هارو بکشم خودم بچه ام ، اینا به خاطر بیماریم بود . هر کسی که اذیتم کرده بود رو میخواستم نابود کنم .از مردها هم میترسیدم چون تجربه ی بدی از آزار و اذیت داشتم وسواس فکری های شدید ،یه روز داشتم قرص می خوردم که خودکشی کنم نمیتونستم بیماریم رو تحمل کنم . رفتم وضو گرفتم نماز خوندم گفتم خدایا حریف این ترس ها و بیماری هام نمیشم . گیر کردم خوابم برد . تویه اون خواب .مردی اومد سمتم من کلی ترسیدم و می لرزیدم. بدم می اومد نزدیکم بشه .یهو یه چیزی وادارم کرد بگم #حسبناالله و نعم الوکیل وقتی گفتم اون مرد ،عقب عقب می رفت و دیگه ندیدمش خواست بهم بفهمونه تا من نخوام کسی اذیتت نمیکنه ترست الکیه.یهو صدایی بهم گفت #آیه_الکرسی بخوان منم تا هو العلی و العظیم خواندم. بعد گفت #زیارت_عاشورا بخوان منم گفت السلام علیک یا ابا عبدالله هر کاری کردم نتونستم بقیه اشو بخونم گفتم بلد نیستم .بعد فهمیدم معنیش میشه رفتن به کربلا چون یه مدت بعد تقریبا چند ماهی شد. که رفتم کربلا .بعد اون صدا گفت بگو #استغفرالله .منم تکرارش کردم .
ویه مدت بود دوباره وسواس فکری هام شدید تر شد فکر های بد سراغم می اومد . دیدم یه شیطان میخواد منو ببره .میخو است مزاحمم بشه هر چی گفتم ولم کن زورم نمی‌رسید یهو گفتم لاحول ولاقوت الا بالله دیدم رفت .من زیاد زیارت عاشورا می خوندم نزدیک یک سال تقریبا با ۱۰۰ سلام خودم البته زیارت حق شناس بود چون بیمار بودم نمیتونستم کامل بگیرم اما به خودم اومدم دیدم خیلی و قت دارم میخونم کمتر از یکسال بود ولی خیلی می خوندم

من ۱۰روزی که کربلا رفتم برای پیاده روی خیلی از وسواس فکری هام درمان شد .تو حرم حضرت عباس بچه ام اینقدر گریه میکرد من نمیدونستم چشه و من چون بیمار بودم نمیتونستم بگیرمش واقعا سخت بود گفتم خدایا چیکار کنم یهو یه
خانم بهم آب داد گفت بده بچه ات یه خانم دیگه اومد سر راهم بهم غذا داد گفت بده بچه ات منم بچه ام هردو رو خورد و خوابید .اونجا نه آب گیرم می اومد نه غذا میدادن و من اصلا نمیدونستم بچه ام از تشنگی و گرسنگی داره گریه میکنه.
من تنها شانسی که آوردم این بود که تو دوره‌ی بیماریم علاقه ی عجیبی به امام حسین پیدا کردم
علاقه ام یه جوری بود . که هرشب دوست داشتم برم بغلش بخوابم اینقدر اذیت بودم حس می کردم تنها جاییه.که آرومم .
من ذکر نمیگفتم فقط زیارت عاشورا نمازشب
ولی امام حسین و زیاد صدا میزدم خیلی زیاد
وسواس فکری هام خیلی هاشون رفتن خونه خریدم .بچه ام مریض بود بهتر شد .ماشین خریدم . زندگیم پراز دعوا و تشنج بود الان خیلی آروم تر شد
درضمن من به خاطر افسردگیه شدید . عقلم رو از دست داده بودم . الان برگشت درمان شدم

شاید باورت نشه ولی پیغامتون یه نور تازه به دلم داد
خدا هم خودتون هم عزیزانتون رو خوشبخت و سربلند دو عالم بکنه عزیزم ❤️💜🌷
پیغامتون برام مثل نشونه بود چون ایام سختی رو دارم میگذرونم توکلم به خدا و آقاجانم امام زمان✨

💧@khaterate_namazshab114💧
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼🌸🌸🌸

920 views08:33

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

4.7K viewsedited 07:19

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

2.5K viewsedited 02:29

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

💜🌸💜🌸💕💕✨
🌸💕✨🕊
💜✨🕊
🌸🕊
💕
✨

#خاطرات_حاجتروایی_کربلا

دلم رفت کربلا
کاش خدا قسمت کنه هرکی ارزوش رو داره بره
واقعا قسمتی از بهشت
۶ سال پیش با دل شکسته رفتم ۷ تا حاجت داشتم حاجتهای بزرگی که هیچ جور حل نمیشد
پیاده رفتم اربعین
اونجا رسم هست گل درست میکنن به هر کی دوست داشته باشه به سرش میزنه
دیگه رها کردم که کیا همراهم هستن و ....
از تشت گل یک مشت برداشتم ماایدم رو چادرم با دل شکسته گفتم یا ابوالفضل من‌این‌ ۷ تا حاجت رو ازت میخوام
حاجتم رو هم بگیرم برای هر کدامش یک گوسفند میخرم میدم به این موکب ها
سال بعد تا اربعین ۶ تا از حاجت هامو گرفته بودم
یک دوست عراقی داشتم سال بعد پول گوسفند ها رو دادم برد و نذرم و به لطف خدا ادا کردم.
حاجت ۷ رو هم دو سال بعد گرفتم.

گوسفنده ها هم داستان داره من پولم حدودا به اندازه ۴ تا بود ولی
ولی وقتی رفته بودن بخرن پولش زیاد امده بوده و با قیمانده پول یک کمی هم دوست گذاشته بود و ۷ تا گوسفند شده بودو داده بودن به موکب های عراق
میخوام‌بگم واقعا دریای محبت و کرم هستن
حیف که ما اینا رو داریم و در خانه دعانویس و رمال و .... بریم
الهی خدا قسمت کنه هر کسی ارزوی زیارت داره قسمتش بشه

💖 @khaterate_namazshab114💖

✨
💕
🌸🕊
💜✨🕊
🌸💕✨🕊
💜🌸💜🌸💕💕✨

773 views09:23