حماسه های شاهنامه 🍃🍃🍃 👈ادامه هفت خان رستم روایتی از شاهنامه فردوسی ◀️قسمت هفتم 🔰خوان ششم: نبرد با ارژنگ دیو رستم پس از آنکه خستگی و کوفتگی راه را از تن به در کرد اسب خود رازین کرد و ببر بیان را پوشید و کلاهخود خسروی را بر سر گذاشت او با شمشیر برهنه و گرزی گاوسر به سوی جایگاه ارژنگ دیو یورش برد تهمتن هنگامی که به نزدیکی سپاهیان و سراپرده ارژنگ دیو رسید نعره ای کشید که زمین و کوه را به لرزه در آورد به طوری که ارژنگ سراسیمه از خیمه خود بیرون آمد رستم همینکه چشمش به ارژنگ افتاد چو رستم بدیدش برانگیخت اسب بیامد بر او چو آذرگشسب سر و گوش بگرفت و یارانش دلیر سر از تن بکندش به کردار شیر پر از خون سر دیو کنده ز تن بینداخت زانسوکه بُد انجمن چو دیوان بدیدند کوپال اوی بدرید دلشان ز چنگال اوی برآویخت شمشیر کین پیلتن ز دیوان بپرداخت آن انجمن رستم پهلوانان و جنگاوران را با گرز سنگین می‌کوبید و آنها مانند شکاری که از برابر شیر می گریزد از مقابل او می گریختند تا جان به در ببرند با تاریک شدن هوا رستم به کوه اسپروز بازگشت و دست و پای پهلوان اولاد را باز کرد و جایگاه کاووس و سپاهیان اسیر ایرانی را از او پرسید اوبه سرعت خود را به نزدیک جایگاه کاووس رسانید و فریادی رعدآسا برآورد صدای خروش رستم و شیهه رخش به گوش کاووس رسید کاووس با خوشحالی وصف ناپذیری به نزدیکانش گفت :این صدای رستم و اسب رخش است. به شما مژده می دهم که روزگار بد ما به سر خواهد آمد و ما نجات خواهیم یافت رستم خود را به کاووس و پهلوانان ایرانی رساند پهلوانان ایرانی او را مانند نجات بخشی آسمانی در آغوش گرفتند و غریو شادی سر دادند کاووس هم رستم را در آغوش کشید و از زال و رنج راه از او پرسید و گفت : چو آید به دیو سپید آگهی کز ارژنگ شد روی گیتی تهی همه رنج‌های تو بی بر شود ز دیوان جهان پر ز لشکر شود تو اکنون ره خانهٔ دیو گیر به رنج اندر آور تن و تیغ و تیر گذر کرد باید ابر هفت کوه ز دیوان به هرجا گروها گروه یکی غار پیش آیدت  هولناک چنان چون شنیدم پر از ترس و باک به غار اندرون گاهٍ دیو سپید کز اویند لشکر به بیم و امید سپه را ز غم چشم ها تیره شد مرا دیده از تیرگی خیره شد پزشکان که دیدند کردند امید به خون دل و مغز دیو سپید چنین گفت فرزانه مردی پزشک که چون خون او را بسان سرشک چکانی سه قطره چشم اندرون شود تیرگی پاک با خون برون ✍روایت  و بازنویس حسن حاج صدری 🍃🍃🍃 با پیوند به لینک شاهنامه خوانی همراه ما باشید. https://t.center/khaneshShahnameh