👈 تأثیر شاهنامه در آثار منظوم
🍃🍃🍃
۱ - شاهنامه بیشترین تأثیر را طبعاً در زبان و سبک حماسهها و رمانس های منظوم گذاشته است ، تا آنجا که میتوان گفت که از «گرشاسپ نامهٔ» اسدی تا «شهنشاه نامهٔ» صبا و «قیصرنامهٔ» ادیب پیشاوری و یا رمانهایی چون «ورقه و گلشاه» عیوقی و «هماینامه» از شاعری ناشناس و «سامنامه» و «همای و همایون» از خواجوی کرمانی ، هیچ یک از تأثیر زبان و سبک شاهنامه برکنار نماندهاند .
البته میتوان گمان برد که حماسهسرایان سدههای پنجم و ششم قمری از آثار حماسی پیش از فردوسی نیز که هنوز در دست بود ، تأثیرهایی پذیرفته بودند .
این گمان در بارهٔ خود فردوسی نیز درست است .
(نک : نولدکه ، ص ۲۱ - ۲۳ ؛ ترجمه فارسی ، ص ۴۸ - ۵۲ ؛ خالقی مطلق ، همان ، ص ۳۳۶ ، ۳۴۸)
از میان این حماسهسرایان ، در حالی که اسدی طوسی با وجود تأثیر پذیرفتن از شاهنامه ، خود نیز به سبک مستقلی رسیده است ، دیگر حماسه سرایان پس از او به چنین استقلالی دست نیافته ، بلکه همان زبان و سبک فردوسی را در سطحی پایینتر و ساده و روزآمد شده تقلید کردهاند .
در این آثار گاه از فردوسی و شاهنامه نیز نام رفته است و به برخی رویدادهای آن اشاره شده است
(نک : اسدی طوسی ، ص ۱۹ ـ ۲۱ ؛ مادح ، ص ۱۸ ، بیت ۲۰) و یا سرایندهٔ «فرامرز نامه» (ص۱۰۲ ، بیت ۷۱۸) خود را «غلام دل پاک فردوسی» نامیده است .
موضوع حماسه های ملّی پس از فردوسی شرح کارهای دیگر همان پهلوانان شاهنامه یا افراد دیگر خاندان آنهاست .
۲ - برخی دیگر از منظومههای روایی ، چه عاشقانه ، همچون «خسرو و شیرین» نظامی ، چه تاریخی ، همچون «اسکندرنامه» نظامی ، چه عرفانی ، همچون برخی از مثنویهای عطار ، چه دینی ، همچون «ارداویراف نامه» سرودهٔ زردشت بهرام پژدو از نیمه دوم سده هفتم ق و «زراتشتنامه» منسوب به همان شاعر و حماسههای دیگر دینی ، و چه حکمی مانند «کلیله و دمنه» قانعی طوسی (به کوشش م. تودوا ، تهران ، ۱۳۵۸ ش) و «بوستان» سعدی (رستگار فسایی ، فردوسی و شاعران دیگر ، تهران ، ۱۳۸۴ ش) از زبان و سبک و گاه تنها موضوعات و مضامین شاهنامه تأثیر گرفتهاند .
دو اثر سپسین که به بحر متقارب نیز سروده شدهاند ، شدیداً از زبان شاهنامه متأثرند . به ویژه در مقدمهٔ هزار و دویست بیتی کلیله و دمنه قانعی ، حتی برخی از مصراعهای شاهنامه ، عیناً یا با کمی تغییر ، گرفته شده و بخش بزرگی از مضامین اخلاقی شاهنامه اخذ گردیده و نیز در پایان مقدمه ، شاعر روایت آوردن کلیله را از هند توسط برزویه ، چنانکه در شاهنامه آمده است ، به همان زبان تقلیدی خود نقل کرده است . در متن اصلی کتاب نیز نفوذ زبان شاهنامه آشکار است .
۳ - در برخی از اشعار غنایی فارسی نیز نفوذ شاهنامه آشکار است . از نفوذ شاهنامه در اشعار برخی از شعرای سدهٔ پنجم قمری ، چون قطران تبریزی ، ناصرخسرو ، ازرقی و مسعود سعد قبلاً یاد شد .
این تأثیر را در دیوان برخی سرایندگان دیگر که در نیمهٔ دوم سدهٔ پنجم و ششم قمری میزیستند نیز میبینیم ؛ همچون عثمان مختاری غزنوی ، سنایی غزنوی ، انوری ابیوردی ، سوزنی سمرقندی ، امیر معزّی نیشابوری و خاقانی شروانی .
به همینترتیب شاعران سدههای هفتم قمری به بعد نیز از تأثیر شاهنامه برکنار نماندهاند ؛ همچون مولوی بلخی ، امامی هروی ، سعدی شیرازی ، اوحدی مراغهای ، ابن یمین فریومدی ، عبید زاکانی ، حافظ شیرازی ، جامی و کسان دیگر
(نک : ریاحی ، سرچشمه های فردوسی شناسی ، ص ۲۱۱ به بعد) .
مطالعهٔ غزلیّات حافظ و ساقینامه او به خوبی نشان میدهد که شاعر شاهنامه را خوانده بوده است .
(نک : خالقی مطلق ، «حافظ و حماسه ملی ایران» ، ص۵۷۱ ـ ۵۷۲)
در اینجا به این نکته نیز باید اشاره کرد که آبشخور اصلی برخی اندیشههای خیّامی در موضوع ناپایداری و بیاعتباری جهان ، که در اشعار خیّام ، نظامی ، سعدی ، حافظ و برخی شاعران دیگر دیده میشود ، شاهنامهٔ فردوسی است
نقل از کانال : حکیم توس
🍃🍃🍃https://t.center/khaneshShahnameh