ای خضِر گرچه نهان بِهْ، لب جانان از تو
چشمۀ آب حیات است، چه پنهان از تو
چون به دور خطش، ای دیده شدی ابر بهار
برق از آه و خروش از من و باران از تو
غنچهوارند، در این باغ فرورفته بهخود
همه گلپیرهنان، سر بهگریبان از تو
قامتت طرفه نهالیست، خدا را مپسند
که بوَد سنگ ستم، میوۀ احسان از تو
شهرِ دلراست بسی خانۀ امّید، ولی
چون بناهای تحمّل، همه ویران از تو
شبِ غم، سینه مرا پر شررِ آه نبود
دلِ صدپارۀ من، بود پریشان از تو
آصفی، جام بهدست آر و مجو خاتم جم
ما گرفتیم که شد، ملک سلیمان از تو.
#آصفی_هروی
📚 دیوان آصفی هروی
بهتصحیح، تحشیه و مقدمه: هادی ارفع کرمانشاهی
ناشر: کتابخانه طهوری ۱۳۴۲
#غزلهای_همآهنگ
🔹 غزل هلالی جغتاییخاکستر ققنوس