▫️به گزارش گروه شعر فارسی خانهی فرهنگ گیلان؛ نقد و بررسی دو کتاب «منِ قبل ِ تو با منِ بعدِ تو» و «بهترین تصویر یک دیوانه» اثر آرش واقعطلب در هوای سرد و پاییزی خانهی فرهنگ گیلان، همراه با جمعی از هنرمندان و هنردوستان یکشنبه بیست و دو آذر هزار و چهارصد و سه برگزار شد. در ابتدا ستار جانعلیپور، غزلی از این شاعر را قرائت کرد و عناوین کتابهایش را برشمرد و سپس از واقعطلب برای شعرخوانی دعوت به عمل آورد.
جانعلیپور در بخش دوم نشست از نخستین منتقد، دکتر سید مهدی نقبایی دعوت کرد. این منتقد ابتدا به هوش مصنوعی اشاره کرد و از تأثیراتش بر زندگی روزمره گفت و به آزمایشی در این باره اشاره کرد که هدفش، اثبات عدم تمایز میان اشعار هوش مصنوعی و اشعار انسانی بود. «وقتی نمونههای مورد مطالعه نمیدانستند که آیا هوش مصنوعی این اشعار را گفته و یا شکسپیر، به اشعار هوش مصنوعی نمرهی بالایی دادند. اما گروهی که میدانستند این اشعار برای هوش مصنوعی است، نمرات پایینی به آن دادند. بنابراین نتیجه میگیریم که دوست نداریم هوش مصنوعی برای ما شعر بگوید.»
سپس نقبایی به خیام اشاره کرد و افزود: «چرا خیام همچنان بعد از هزار سال زبانزد خاص و عام است؟ او یکی از بینالمللیترین شاعران ما است.» این شاعر در ادامه به دو کتاب واقعطلب پرداخت و بیان کرد شاعر در مجموعهی بهترین تصویر یک دیوانه، اشعار دیوانهوار قرار نداده است. «جنون در اشعار مولانا موج میزند. اما شاعر تعمداً به سمت اشعار عاقلانه رفته است. بنابراین نام کتاب ما را به مضامین داخل کتاب راهنمایی نمیکند. وقتی کتاب غزلی را در دست میگیریم، به چند نکته توجه میکنیم. میخواهیم ببینیم شاعر حرف جدیدی زده است یا نه. و یا اگر حرف تازهای نزده، همان مضامین آشنا را با شیوهی بیان بدیع بیان و سعی کرده است از کلیشهها پرهیز کند. یا شعرها با هم متفاوت است یا خیر و تنوع وجود دارد؟ و در پایان شاعر با ما صادق است؟» سپس او به بحث تناسب اشاره کرد و بیان داشت: «تناسب یعنی همهی تصاویر کتاب و شعر، با یکدیگر نسبتی داشته باشند. فرض کنید که وارد کنسرتی میشوید. در این کنسرت چند نفر میخواهند نوازندگی را شروع کنند. مثلاً ویولن یک آهنگ را میزند و گیتار آهنگی دیگر را. اگر مصراعها هر کدام ساز خود را بزنند، از آن لذت نمیبریم.» سپس این منتقد خاطرنشان کرد که امیدوار است در کتابهای بعدی شاعر، با ایراد وزنی و قافیه مواجه نشوند. «از ایرادات غزل معاصر این است که از حافظهی ادبی خود شعر میگویند نه از تجربهی شخصی.»
در ادامه، فیلمی از «امید صباغ نو» به عنوان سخنران تصویری پخش شد. او ابتدا به دنیای خاص واقعطلب اشاره کرد و گفت: «واقعطلب به دور از حاشیهها کار خود را میکند. در مجموعه رباعیاتش از تصاویر خودش بهره میبرد و دنیای شاعرانهی گذشتهاش را برای خود نگه داشته است. از شعر باید لذت برد و با آن ارتباط برقرار کرد.» او در انتها غزلی از این شاعر را قرائت و برای او آرزوی موفقیت کرد.
در ادامه از هانی ملکزاده، ترانهسرا دعوت شد تا دربارهی کتاب منِ بعد تو با منِ قبل تو به سخنرانی بپردازد. این ترانهسرا در ابتدای سخنان خود بیان داشت: «عدهای میگویند هر چیزی که به زبان محاوره نوشته شود ترانه است؛ عدهای هم میگویند باید تبدیل به یک فایل موسیقی شود و بعد ترانه است. قاعدتاً تا زمانی که تبدیل به موسیقی نشود، بهتر است همان شعر محاوره صدایش کنیم. از گذشته تاکنون سهلانگاری در حق ترانه بسیار صورت گرفته و چون تبدیل به موسیقی شده، اثر هنری مینامندش؛ در حالیکه اگر همان را روی کاغذ بیاوریم، قابلیت دفاع از خود ندارد.» سپس او افزود که به صرف وزن، با اشکالات زبانی هم در ترانه مواجه میشویم و پاسخشان این است که منظور رسانده شده است. «اصلاً ترانه نیاز است اثر هنری خلق کند و یا اینکه فقط تبدیل به موسیقی شود و مخاطب آن را بشنود، کافی است. این سؤالی است که باید از خودمان بپرسیم. زیرا ترانه برعکس شعر، خیلی سطحیتر در نظر گرفته میشود.» سپس ملکزاده به یکی از مشکلات این کتاب اشاره کرد. «مصرعها از یکدیگر حمایت نمیکنند. ابیات پشت سر یکدیگر نیستند و ارتباط مورد نظر به وجود نمیآید. تناقضهایی دیده میشود. متأسفانه واقعطلب، برعکس غزلهایش، به سادگی از ترانهها گذشته است. امیدوارم در کتابهای بعدی، ترانهها را به دوستان و آشنایانی نشان بدهد.» سپس او به موضوع فدای قافیه اشاره کرد و افزود: «این کار را در رباعی انجام میدهیم. سه مصراع میآوریم تا ضربهای را در مصراع آخر بزنیم.» سپس او افزود که گاهیاوقات شاعر منظور خود را نمیرساند و زبان الکن میماند. «گاهی زیست و عاطفه شکل نگرفته و بنابراین شاعر قادر به بیان آن نیست.»