▫️به گزارش گروه شعر فارسی خانهی فرهنگ گیلان؛ نشست شعرخوانی و نقد، عصر یکشنبه سیزده آبان هزار و چهارصد و سه با حضور جمعی از هنرمندان و هنردوستان در هوای سرد و پاییزی خانهی فرهنگ گیلان برگزار شد. در ابتدای این نشست آرمان میرزانژاد، شاعر و منتقد به بحث دربارهی «فرم خودبیانگر در شعر با خوانش شعر مهریهی ابوالفضل حسنی» پرداخت، مزدک پنجهای شاعر و منتقد خاطرنشان کرد که هدف این برنامهها نقد حرفهایتر است و یادگیری مباحث نظری و شیوهی نقد. در ادامه پنجهای شعر مهریه از ابوالفضل حسنی را قرائت کرد و از میرزانژاد برای سخنرانی دعوت به عمل آورد. این منتقد دلیل انتخاب این شعر را چنین عنوان کرد: «اساسیترین حرکت خودافشاگری زندگی شخصی و شهامت شاعر در خودبیانگری زندگی متأهلی در فرمی با بیانی صریح و روایتی شکایتگونه از پیشامدها و قواعد حاکم بر زندگیست. شهامتی اخلاقی که در کمتر شاعری میبینیم. این مطلب زمانی روشنتر میشود که به شعر شاعران همنسل ابوالفضل حسنی نگاهی میاندازیم. این شعر حکایت برباد رفتن در عین ماندن است. ماندن و تماشا کردن گذشتهی خود بعد از تحقق فاجعه.» سپس او دلایل لذت از این شعر را برشمرد. «آنچه ما را به لذت از این شاعر وا میدارد، تقابل قطعیت گزارههای راوی و تردیدهای تأویلشدهی ماست. تنها ترفند تکنیکمدارانه، پنهان شدن راوی پشت لحن اعتراضیاش نیست؛ بلکه فضاسازیهای واقعبینانه و تخیلی شاعر برای صحنههای دادگاه هم است.»
سپس میرزانژاد با اشاره به شاعران نسل بیت، افزود: «زندگی او مانند شاعران نسل بیت، ابعاد درونی ندارد. هر آنچه در زندگیاش وجود دارد را در شعر مهریه بیان کرده است. محتوای این شعر از ابتدای سطرهایش نشان میدهد که فضای روشنفکری و گفتمان فمنیستی در ایران همواره مظلومیت زن را به رخ مخاطبان داخل کشور کشیده است. اینجا موضوع برهمخوردن قواعد زناشویی است که زندگی افراد جامعه بر اساس آن شکل میگیرد.»
سپس نویسندهی کتاب «تعریض» به چهرهی بیرحمانهای که از زن در این شعر نمایش داده شده است اشاره کرد و بیان کرد: «باید ببینیم با چه تیپ و طیفی از زن در این شعر مواجه هستیم. با سطرهای رفتوآمدهای خستهکننده و پیرکنندهی شاعر به دادگاه مواجه هستیم. روایت شاعر به قدری واقعبینانه و عاصیکننده است که فراتر از سوژهی مورد هدف شعر که زن شعر است، به پلهها و پاگردهای دادگاه هم میرسد. شاعر در مسیری است با اعصابی متزلزل که حتی به پاگردها هم ناسزا میگوید. آیا این بالا و پایین رفتن شاعر، بالا و پایین رفتن زندگی او است؟»
او سپس افزود: «فرم بیان کلمات، صحنهسازیها، واقعیت نزدیک به ناملایمات و سوژههایی که محتمل تداعی میشوند، باعث شده این شعر پرشور ظاهر شود. با اینکه از تاریخ این شعر چند سالی میگذرد، اما راز بازگشت به آن چیست. ابوالفضل حسنی توانسته دست بر روی مهمترین رخداد زندگی انسان معاصر، یعنی جدایی و طلاق بگذارد.»
سپس نویسندهی کتاب «سیمای شعر مدرن معاصر» دربارهی روایت این کتاب بیان کرد: «این فرم از بیان به دلیل شفافیت در روایت و توصیف مدام باعث میشود شاعر سطرهای بالا به زندگی خود و دیگران نگاه کند. آنچه که نیما در تعریف و تبصره میگوید اینجا صادق است: عمدهی مسأله رنجور بودن و در کمال خود فهم رنج دیگران است.»
در پایان او افزود که تمامی نسلها، حتی نسل زد و نسل آلفا مخاطبان این شعر هستند. «شاعر تاوان مادی طلاق را هم به ما نشان میدهد. شاعر با عناصری مذهبی در این ساختار و قسم به بیبی زهرا میگوید زن نمیتواند مدعی خواستها و نیازی مدرن باشد و قرارداد ازدواجش از جهانی سنتی اخذ شده باشد و آنگاه که به نفع حقوق توست، از افکار سنتی جانبداری کنی و آنگاه که به نفعت نیست، خواستهای مدرن را مطالبه کنی.»
سپس مزدک پنجهای افزود که این تحلیل نگاهی اجتماعی بود تا ساختارمحور. «جهان این شعر، یک سونگر بود و زنستیزانه. آیا در اثر هنری میتوانیم انتقام بگیریم؟ اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، تنها ابزار زن در جامعهی ما، مهریه است. شاعر بیشتر ترحمبرانگیز صحبت کرده است و حتی میتوان به جای ای زن، ای مرد نوشت. بنابراین شعر کارکرد خود را از دست میدهد و دچار ضعف میشود. با تکگویی مواجه هستیم و شاعر نگاهی توریستی داشته است. حتی شاهد فضاسازی نیستیم و مخاطب در آن نقشی ندارد. شاعر بیانگر من خود است به جای اینکه منهای خود را در منهای دیگر متکثر کند. فضاسازی مناسب انجام نگرفته و کارکرد استعاری شعر در بعد زبان، خیلی سادهانگارانه است. رابطه بین مدافع حرم و مهریه را درک نمیکنم. سوژه خوب، به نظر تحت تاثیر یک اجرای شعاری قرار گرفت.»