🔺#آشنایی_با_نویسنده:
#آشنایی_با_صادق_چوبک▼
#صادق_چوبک در سال ۱۲۹۵ خورشیدی در بوشهر به دنیا آمد. پدرش تاجر بود، اما به دنبال شغل پدر نرفت و به کتاب روی آورد. در بوشهر و شیراز درس خواند و دوره کالج آمریکایی تهران را هم گذراند. در سال ۱۳۱۶ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد.
اولین مجموعه داستانش را با نام
#خیمه_شب_بازی در سال ۱۳۲۴ منتشر کرد. در این اثر و
#چرا_دریا_طوفانی_شد (۱۳۲۸) بیشتر به توصیف مناظر میپردازد، ضمن اینکه شخصیتهای داستان و روابط آنها و روحیات آنها نیز به تصویر کشیده میشود. در سال ۱۳۲۸ اثر دیگرش را هم که حاوی سه داستان و یک نمایشنامه بود، تحت عنوان
#انتری_که_لوطی_اش_مرده_بود به چاپ سپرد. آثار دیگر وی که برایش شهرت فراوان به ارمغان آورد، رمانهای
#تنگسیر (۱۳۴۲) و
#سنگ_صبور (۱۳۴۵) است.
#تنگسیر به ۱۸ زبان ترجمه شده و امیر نادری، فیلمساز معروف ایرانی، در سال ۱۳۵۲ بر اساس آن فیلمی به همین نام ساخته است. در
#سنگ_صبور جریان سیال ذهنی روایت و بیان داستان از زبان افراد مختلف بکار گرفته شدهاست. این اثر بحثهای زیادی را در محافل ادبی آن زمان برانگیخت. دیگر آثار داستانی چوبک عبارتاند از:
#چراغ_آخر (مجموعه هشت داستان کوتاه)،
#روز_اول_قبر (مجموعه ده داستان کوتاه). چوبک به زبان انگلیسی مسلط بود و دستی نیز در ترجمه داشت.
وی قصه معروف
#پینوکیو را با نام
#آدمک_چوبی به فارسی برگرداند. شعر
#غُراب اثر
#ادگار_آلن_پو نیز به همت وی ترجمه شد. آخرین اثر منتشره اش هم ترجمه حکایت هندی عاشقانهای به نام
#مهپاره بود که در زمستان ۱۳۷۰ منتشر گردید. چوبک از اولین کوتاه نویسان قصه فارسی است و پس از
#محمد_علی_جمالزاده و
#صادق_هدایت، میتوان از او به عنوان یکی از پیشروان قصهنویسی جدید ایران نام برد.
در
#سنگ_صبور قصه را از زبان شخصیتهای مختلف میخوانیم، نحوه بیانی که در قصهنویسی نوپای ایران کاملاً تازگی داشت. وی برای بیان افکار ذهنی هر یک از شخصیتها ناگزیر بود به زبان هر یک از آنها بنویسد و این خود به تغییر نثر در طول داستان منتهی شد که باز نسبت به دیگران پیشرفتی جدی محسوب میشد. در آثار
#چوبک هر شخصیت داستان به زبان خودش، زبان متناسب با فرهنگ و خانواده و سن و سالش سخن میگوید؛ کودک، کودکانه میاندیشد و کودکانه هم حرف میزند، زن زنانه فکر میکند و زنانه هم حرف میزند و بدین ترتیب هر یک از شخصیتها به بهترین وجه شکل میگیرند و شخصیت پردازی موفقی ایجاد میشود که در بستر حوادث داستان، زیبایی و عمق خوشایندی به داستان میدهد. وی در توصیف واقعیتهای زندگی نیز وسواس زیادی داشت و این نیز از ویژگیهای آثار وی است. چوبک را به سبب همین دقت نظر در جزئی نگریها و درون بینیها، رئالیست افراطی و گاهی حتی ناتورالیست خواندهاند.
آثار
#چوبک از سالها پیش مورد نقد و بررسی جدی قرار گرفته و در کتابهای مختلفی از جمله «قصهنویسی»
#رضا_براهنی، «نویسندگان پیشرو ایران»
#محمد_علی_سپانلو، «صد سال داستاننویسی در ایران»
#حسن_عابدینی و «نویسندگان پیشگام در قصهنویسی امروز ایران» (
علی اکبر کسمایی، نوشتههایش تحلیل شدهاند.
چوبک در سال ۷۳ خود را بازنشسته کرده و راهی انگلستان و سپس آمریکا شد.
#صادق_چوبک در اواخر عمر بیناییاش را از دست داد و در اوایل تابستان (۱۳ تیر) ۱۳۷۷، در برکلی آمریکا درگذشت و بنا به وصیتش یادداشتهای منتشر نشدهاش را سوزاندند. همچنین بنا به در خواست خودش جسدش را نیز سوزاندند.