View in Telegram
من و کلمانس با هم در پارک لاوِرُری قدم می‌زنیم. نزدیک زمین بازی یک کابین تلفن هست. بعضی وقت‌ها که من و کلمانس چهارشنبه‌ها به پارک می‌آمدیم و می‌خواستیم دیرتر از موعد به خانه برگردیم، من از این کابین به تو تلفن می‌کردم و توضیح می‌دادم که ما سر ساعت به خانه بر نخواهیم گشت، ولی به زودی، خوب و خوش و خندان باز خواهیم گشت. نگران ما نباش. یک هفته پس از مرگ‌ات، کلمانس کابین تلفن را به من نشان می‌دهد و می‌گوید: « بیا بهش زنگ بزنیم. » من او را به درون قفس شیشه‌ای می‌برم، روی سکوی کوچک فلزی که جای دفتر تلفن است می‌نشانم و نگاهش می‌کنم. گوشی تلفن را برمی‌دارد، همه دکمه‌ها را فشار می‌دهد و چند دقیقه ساکت می‌ماند. گوش می‌کند و فقط می‌گوید: « آره. آره. » آخر سر می‌پرسم: « بهت چی گفت؟ » جواب می‌دهد: « پرسید همه چیز رو ‌به‌راه هست؟ ما هنوز هم با هم هستیم؟ من هم بهش جواب دادم که آره و بهش گفتم که من هنوز هم شیطونی می‌کنم. » بعد با هم از کابین بیرون آمدیم و به کارِ لطیف خنده و بازی مشغول شدیم. #کریستین_بوبن [ 📓 فراتر از بودن ] @ketabkhaneadabi1398
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily