شیوهی پزشکیِ زرتشتی و یونانی_هندی در دورهی ساسانیمتونِ پزشکیِ عصرِ ساسانی، با توجه به متونِ پزشکیِ اوستایی و با استفاده از آگاهیهای جدیدِ پزشکی که بهوسیلهی اطبای یونانی در ایران مرسوم شد، مسیرِ خود را تداوم بخشید. ابنعبری در کتابِ مختصرالدّولِ(ص ۱۲۹)خویش مینویسد که در عصرِ ساسانی و در زمانِ شاپور،《طبِ بقراطی》در منطقه گسترش یافته بود و پزشکان با توجه به درجاتِ اخلاطِ اربعه(طبایعِ چهارگانه》یعنی برودت، حرارت، رطوبت و یبوست، بیماریها را در نظر میگرفتند. اگرچه طبِ زرتشتی، منشأ سردی و خشکی را به اجزای کوچکتری تقسیم میکرد، ارواحِ خبیثه را در بروزِ امراض سهیم میدانست(۱)و رطوبت را نمودارِ عنصرِ آب و حرارت را نمادی از عنصرِ آتش میدانست. به این ترتیب پزشکیِ ایران با مرورِ ایام، رنگی ایرانی_یونانی گرفت که شهرِ گندیشاپور(=وَه انتیوک شاپور=شهرِ شاپور بهتر از انتاکیه)مرکزِ این گسترش و تأثیر بود. این تأثیرات در زمانی انجام گرفت که طبِ هندی بر پزشکیِ عصرِ ساسانی نفوذ داشت و گیاهانِ پزشکیِ هندی مانندِ《بلاتور》،《بیش》و《هلیله》موردِ استفادهی اطبای ایرانی قرار داشت. بعدها با ورودِ اعراب به ایران، روشهای عربی نیز بدان اضافه شد.(ص ۴۳۷)
یادداشت:
۱. در عهدعتیق نیز به دخالتِ روحِ پلید در بیماریها اشاره شده است. رجوع کنید به: کتابِ داوران، کتابِ اول سموئیل باب ۱۶، آیهی ۱۴.
مأخذ: میراحمدی.مریم، تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران باستان، تهران، انتشارات طهوری، چاپ اول ۱۳۸۹
#ساسانیان
#دانش_پزشکی_ایران_باستان
#دانش_ایران_باستان
#نهضت_ترجمه
#جندی_شاپور
https://t.center/ketabkhaFFRF