دانشِ پزشکی در ایرانِ دورهی ساسانیان(شماره ۱۲/پایانی)
در توضیحِ گزارشِ یاقوتِ حموی دربارهی《گشتگ دبیران》و خطِ《جستق》(=گشته)، باید یادآور شد که متنهای بازمانده از زبانِ پهلوی/فارسیِ میانه، به دو خط نوشته شدهاند: خطی که سنگنوشتهها و سکههای آغازِ دورهی ساسانیان به آن نوشته شدهاند، و دارای نوزده حرف میباشد. در این خط حروف، به همدیگر نمیپیوندند، و از اینرو، اصطلاحاً به آن خطِ《گُسسته》، یا خطِ فارسیِ میانهی کتیبهای/پهلویِ کتیبهای میگویند. و دیگر، خطِ《پیوسته》یا《شکسته》، که در آن حروف به همدیگر میپیوندند، و پهلویِ کتابی یا فارسیِ میانهی کتابی هم خوانده میشود، و برای نوشتنِ کتابها، نوشتههای روی پوست، پاپیروس و پارهای کتیبهها و سکههای متأخر استفاده میشده است. احتمالاً خطِ پیوسته، همان خطی است که نویسندگانِ سدههای نخستینِ اسلامی آن را《کُستج》و《جستق》نامیدهاند.¹
حمزهی اصفهانی در اشاره به خطهای ساسانیان از هفتگونه خط به نامهای《رم دفیره》،《گشته دفیره》،《نیم گشته دفیره》،《فرورده دفیره》،《راز دفیره》،《دین دفیره》، و《وسف دفیره》یاد میکند. وی در توضیحِ معنا و کاربُردِ این خطوطِ هفتگانه میگوید رم دفیره، خطِ عام است. و معنیِ گشته دفیره، خطِ دیگرگون شده. نیمگشته دفیره، خطی است نیمی از آن دیگرگون شده باشد؛ و معنیِ فرورده دفیره، خطِ فرمان و نامه است؛ و معنیِ راز دفیره، خطِ اسرار و ترجمههاست؛ و دین دفیره، خطِ دینی است که به آن قرآنِ خود(=اوستا)و نوشتههای شرعیِ دینِ خود را مینوشتند؛ و معنیِ وسف دفیره، خطی بود شاملِ لغاتِ ملّتهایی از رومی، قبطی، بربری، هندی، چینی، تُرکی، و نبطی و عربی.² ابنندّیم هم در کتابِ مهمّ خود《الفهرست》، در توصیفِ خطهای هفتگانهی ایرانیان که آن را از زبانِ عبدالله بن مُقفّع آورده است، دربارهی خطِ گشته دفیره میگوید دارای بیست و چهار حرف بوده، و برای نوشتنِ عهدنامهها، پیمانها، اقطاعات، نقشمُهرهای پادشاهانِ ایران، طرازِ جامه و فرش و سکه و دینار و درهم، استفاده میشده است. به گفتهی ابنندّیم، خطِ نیمگشته دفیره یا نیمکستج هم دارای بیست و هشت حرف بوده و کتابهای پزشکی و فلسفی را به آن مینوشتهاند. همچنین ابنندّیم از خطی به نامِ راس سهریه یاد میکند، که دارای بیست و چهار حرف بوده و نقطه داشته، و ایرانیان کتابهای منطق و فلسفه را به این خط مینوشتهاند.³ چندان دور از حقیقت نخواهد بود اگر بگوییم که احتمالاً در جُندیشاپور هم برای نوشتنِ کتابهای پزشکی، منطق، فلسفه، نجّوم از این خطهای ایرانی سود میجستهاند.⁴
یادداشتها:
۱. آموزگار.ژاله و احمد تفضلی(۱۳۸۲)، زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن، تهران: انتشارات معین، ص ۴۵_۴۸؛ راشد.محصل.محمّدتقی(۱۳۸۰)، کتیبههای ایران باستان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص ۷۴_۷۶؛ صادقی.علیاشرف(۱۳۴۸)،《دربارهی خطوط ایران باستان》، مجلهی سخن، سال ۹، شمارهی ۱۰، ص ۱۰۳۷_۱۰۴۷.
۲. خانلری.پرویز(۱۳۶۶)، تاریخ زبان فارسی، تهران: طرح نو، ص ۲۴۳؛ تکمیلهمایون.ناصر(۱۳۸۴)، دانشگاه گُندیشاپور، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص ۱۹_۲۰.
۳. ابنندّیم.محمد بن اسحاق(۱۳۸۱)، الفهرست، ترجمهی محمّدرضا تجدّد، تهران: انتشارات اساطیر، ص ۲۳_۲۴؛ بسنجید با: خانلری.پرویز(۱۳۶۶)، تاریخ زبان فارسی، تهران: طرح نو، ص ۲۴۳_۲۴۴.
۴. تکمیلهمایون.ناصر(۱۳۸۴)، دانشگاه گُندیشاپور، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص ۲۱.
بنمایه: جلیلیان.شهرام، تاریخ جُندیشاپور، اهواز، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، چاپ دوم ۱۳۹۴، رویهی ۶۶ و ۶۷
#ساسانیان
#دانش_پزشکی_ایران_باستان
#دانش_ایران_باستان
#نهضت_ترجمه
#جندی_شاپور
https://t.center/ketabkhaFFRF