حاکمان مسلمان تا حد توان سعی داشتند زرتشتیان را از بقیه افراد جامعه جدا نگه دارند؛ بنابراین «گَورها» از شغل ها یا مهارت هایی که باعث ارتباطشان با مسلمانان بود، منع می شدند و عمدتا به کشاورزی و کارهای دشوار می پرداختند؛ علاوه بر این برای اینکه به راحتی از طرف مسلمانان شناسایی و پرهیز شوند لباس های متمایزی به تن می کردند. روستاییان ایرانی به طور سنتی لباس آبی می پوشیدند؛ اما مردان زرتشتی از پوشیدن این لباس با رنگ های دیگر منع شده بودند و از پارچه هایی بی رنگ از جنس پنبه و یا پشم استفاده می کردند؛ علاوه بر این به نشانه طبقه پست خود سرپوش بر سر می نهادند. زنان زرتشتی از لباس رنگارنگ اما آبرومند استفاده می کردند و این نوع لباس احتمالا پیش از فتح اعراب جامه زنان روستایی بوده است. اینان به دلیل استفاده نکردن از نقاب از خواهران مسلمان خود متمایز بودند. البته امتناع از به کار بردن نقاب به خصوص از طرف زنان زیبا احتیاج به شجاعت داشت. بعضی داستانهای شفاهی و کتبی در مورد هتک ناموس و ربودن دختران زرتشتی وجود دارد و زنان کهنسال روستا به یاد می آوردند که چگونه گاهی اوقات زیبا روهایشان ناگزیر می شدند پیش از ترک خانه دندان هایشان را سیاه و صورت هایشان را با گل زشت کنند. اما به طور کل زنان زرتشتی به کسی باج نمی دادند و همانند خواهران عفیف مسلمان خود رفتاری آزادمنشانه و مُوَقرانه داشتند. محدودیت لباس زنان و مردان تا قرن بیستم ادامه یافت. یکی از روستاییان شریف آباد که از سفر هنگام کودکی اش به هند در سال ۱۹۱۳ م. با گروهی از زرتشتیان برای من حرف می زد متذکر شد که هنگام عبور از شیراز از گروهشان به دلیل لباس های روشن و عجیب و غریبشان به طعنه پرسیده بودند که آیا عرب هستند. وقتی که آنان توضیح دادند که زرتشتی اند، با کمال تعجب به جای تمسخر مورد توجه قرار گرفتند؛ ولی به آنان گفته شد که هنگام برگشت از هند باید لباس اروپایی به تن داشته باشند، البته این امر تا قبل از حکومت پهلوی ممکن نشد. به هر حال بعضی محدودیت های دیگر در مورد دین کهن تا مدت ها در اینجا باقی ماند.(ص ۳۳ _ ۳۴)
مأخذ: بویس، مری. کانون دین زرتشتی در ایران. ترجمه حسین ابراهیمیان. انتشارات توس. زمستان ۱۳۹۷