در قرن هیجدهم گجرات مورد حمله و تاخت و تاز مارانا قرار گرفت و از سال ۱۷۳۳ تا ۱۷۳۹ آتش مقدس به نقطه امن و محفوظی در سورات منتقل شد. بر اثر اختلافاتی که بین موبدان بهگاریا و سنجان پیدا شد سرانجام موبدان سنجان آتش مقدس را به شهر کوچکی به نام او دودا انتقال دادند که تا امروز این آتش در آنجا شعله ور است . در سال ۱۷۶۵ موبدان بهگاریا آتشی را تقدیس نموده و آن را به نام آتش بهرام برای خود در نوساری بر پا داشتند. پس از آن در بمبئی و سورات نیز آتشهائی برپا گردید. در همین احوال بمبئی جزء مستعمرات انگلستان در آمد و از قرن هفدهم میلادی پارسیان در آنجا گرد آمدند و در توسعه و پیشرفت شهر سهم شایانی داشتند. در طی دو قرن بعد بمبئی با داشتن چندین محل برای عبادات به صورت بزرگترین مرکز زرتشتیان جهان در آمد و نوساری و اودودا به صورت دو مرکز پر قدرت مذهبی باقی ماندند. بر طبق سرشماری که در سال ۱۹۵۲ به عمل آمده در بمبئی و گجرات۵۷۳ / ۹۷ نفر و در بقیه هندوستان ۷۴۴ / ۱۳ نفر و در پاکستان کمی بیش از ۵۰۰۰ نفر زرتشتی سکونت دارند. در قرن نوزدهم اروپائیان ارتباطات بیشتری با زرتشتیان آغاز نهادند. یکی به منظور تجارت و دیگر برای آموختن کتب مذهبی آنان. پارسیان نیز به نوبه خود از فعالیتهای علمی اروپائیان تا حدی بهره بردند و به تقویت ادبیات دینی و نوشتجات مذهبی خود پرداختند. کتابخانه هائی برای جمع آوری نسخ مذهبی در بمبئی و نوساری بنیاد شد و نسخ کتب دینی به زبان و خط پهلوی توسط محققان پارسی به رشته تحریر در آمد. وجود نسخی از کتب مقدس زرتشتیان را باید به طور کلی مرهون ایمان شدید جامعه زرتشتی ایران بود که در طی قرون تاريک گذشته آن نوشتجات را از دستبرد روزگار محفوظ نگاه داشتند. در هند تا چندین قرن موبدان زرتشتی فقط به حفظ مراسم و آداب و رسوم مذهبی پایبند و سرگرم بودند. از قرن سیزدهم رفت و آمد و ارتباط مختصری با جامعه زرتشتیان ایران آغاز گردید و در قرن پانزدهم میلادی تقریبا این ارتباط مستمر و مرتب شد و زرتشتیان یزد و کرمان که از جامعه زرتشتیان هند و فعالیت های آنان کمتر خبر داشتند با آغوش باز پارسیان مسافر را می پذیرفتند. پارسیان هند به تدریج در ایران به جمع آوری نسخ و آثار مقدس مذهبی پرداختند و به پاسخ بسیاری از مشکلات و سوالات خود در زمینه مسائل دینی آگاهی یافتند. جواب این سؤالات مذهبی در مجموعه ای به نام روایات ایرانی مندرج است و اطلاعات قابل توجهی در بر دارد. بدین ترتیب در قرون ۱۵ تا ۱۷ میلادی پارسیان هند در مسائل مذهبی شاگردان زرتشتیان ایران محسوب می شدند و ایرانیان با محبتی برادرانه آنان را راهنمائی می نمودند. بدیهی است زرتشتیان هند پاسخ سؤالات دینی و اطاعت و پیروی از آنها را يک جا و در بست قبول نکردند بلکه در برخی از مسائل روش و درک و استنباط خود را ترجیح دادند.(ص ۱۴۱ _ ۱۴۳)
مأخذ: دیانت زرتشتی. مجموعه سه مقاله از پروفسور کای بار. پروفسور آسموسن. دکتر مری بویس. ترجمه فریدون وهمن. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران. پاییز ۱۳۴۸