دانشِ پزشکی در ایرانِ دورهی ساسانیان(شماره ۳)
در وندیداد_یک بخش از اوستا_از سه ردهی پزشکان نام برده شده است:
۱. کارد پزشکان(به اوستایی: "کَرِتو بَئشزَ"( kareto baēšaza). این رده از پزشکانِ ایرانی برای درمانِ بیماری از کارد/جراحی استفاده میکردهاند.¹ کارد پزشکان، میبایست نخست به کارد درمانیِ سه تن از نازردشتیان میپرداختند تا چیرهدستیِ خود را در پزشکی نشان دهند، و اگر آن سه بیمار بهبود مییافتند، کارد پزشک میتوانست به درمانِ زردشتیان بپردازند، و الّا نمیتوانست هیچگاه پزشکی کُند.²
۲. گیاهپزشکان(در اوستایی: "اوروَرو بَئشزَ" urvaro baēšaza). در اوستا بارها گفته شده که اهورهمزدا، خدای بزرگِ زردشتیان، گیاهان و رُستنیهای درمانبخش را آفریده است. گیاهپزشکان، از سودمندیهای گیاهان و رُستنیها آگاه بودهاند، و برای درمانِ بیماری از گیاه درمانی استفاده میکردهاند.³
۳. دُعا پزشکان(به اوستایی: "مانتره بَئشزَ" mantro baēšaza). در سنّتِ پزشکیِ ایرانِ باستان، این رده از پزشکان، هوادارانِ بیشتری داشتهاند و در اوستا《مانترهپزشک》،《پزشکِ پزشکان》خوانده شده است. در سنّتِ زردشتی، دُعا پزشکان《درمانبخشترین پزشکان》خوانده شدهاند.⁴ آنها با دُعا و گفتارهای مقدس بیماران را از ناآرامیهای درونی رهایی میدادهاند، و احتمالاً دُعا پزشکان بیشتر از روحانیونِ زردشتی بودهاند.⁵ به گزارشِ دینکرد، ایرانیان تنها هنگامی میتوانستند به پزشکانِ ناایرانی روی آورند که پزشکِ ایرانی وجود نداشته باشد، و الّا این کردهی آنان گُناه بود.⁶
دوشادوشِ پیشرفتهای فرهنگی و تمدّنیِ جامعهی ایرانی و شکوفاییِ دانشِ پزشکی، تخصصهای پزشکان هم بیشتر شد، چنانکه در اردیبهشتیشت، از پنج ردهی پزشکان نام بُرده شده است:
کارد پزشک(-karətō.baēšaza)؛ گیاه پزشک(-urvarō.baēšaza)؛ دُعا پزشک(-maθrō.baēšaza)؛ اشه پزشک(-ašō.baēšaza)؛ داد پزشک(-dātō.baēšaza).⁷
از سوی دیگر، در دینکرد نامِ شش ردّه از پزشکان آمده است:《اهلایی پزشکی》(ahlāyīh-bēšāzišnīh)؛《آتشپزشکی》(ātaxš-bēšāzišnīh)؛《گیاه پزشکی》(urwar-bēšāzišnīh)؛《کارد پزشکی》(kārd-bēšāzišnīh)؛《داغ پزشکی》(dāg-bēšāzišnīh)؛《افسون پزشکی》(mānsar-bēšāzišnīh).⁸
پیداست که《اهلایی پزشکی》و《اشه پزشکی》، به یک مفهوم اشاره دارند. همچنین با توجه به اینکه داغپزشکی معادلی در دستهبندیِ پزشکان در اوستا ندارد، احتمال دادهاند که واژهی《داد پزشک》(dāto.bēšāzišnīh)یاد شده در اردیبهشت یشت تصحیفِ واژهی dāyō.bēšāzišnīh*《داغپزشک》(آنکه با داغ درمان کُند)باشد.⁹ از اینرو، میتوان گفت که در ایرانِ باستان پنج دسته《گیتیپزشک》یا《تَنپزشک》بوده است:《آتشپزشک》،《گیاهپزشک》،《کاردپزشک》،《داغپزشک》و《افسونپزشک》که برترین گونهی پزشکیِ شناخته میشده است، و هدفِ آن《بیریش و بیدرد و بیرنج گردانیدنِ تن است و با افسون و نیرنگ مَهری، تیز بیرون بردنِ بیماری از تَن》.¹⁰
همچنین در دینکرد، دربارهی اساسِ پزشکی و تَنپزشکی و شاخههای آنها، سودمندیِ این شاخهها، هدفِ پزشک و درستبَد در درمانِ تن و روان، چگونگیِ پادافرهی پزشکنمایان(آنان که بیجواز پزشکی کنند)، اخلاقِ حرفهایِ پزشکان و شیوهی برخوردِ پزشک با بیمار، وظیفهی متقابلِ پزشک و جامعه، و... آگاهیهای سودمندی وجود دارد. ¹¹
#ساسانیان
#دانش_پزشکی_ایران_باستان
#دانش_ایران_باستان
#نهضت_ترجمه
#جندی_شاپور
https://t.center/ketabkhaFFRF