مرلو-پونتی در تمایز بین درک فضا در جهان کلاسیک و جهان مدرن از نقاشی سزان مثال میآورد. در نگاه کلاسیک برای نقاشی اشیا، ابتدا الگوی فضاییِ عین را ترسیم میکردند و سپس آن را با رنگ پر میکنند. اما سزان معتقد است که با اولین رنگآمیزی نقاشی آغاز میشود. سزان عین را همانطور که در جهان ادراکش درمییابد ترسیم میکند. هر خطی و رنگی که بر بوم نقش میبندد حاصل ادراکی است که نقاش از جهان دارد. مرلو-پونتی به نقل از ژان پولان مینویسد «... در عصری شیفتهی سنجش تکنیکی و چنانکه میبینیم، تباهشده با کمیّت، نقاش کوبیست در سکوت_ در فضایی بیشتر مأنوس با دل تا با عقل_ به آشتی انسان با جهان مشغول است». ... مقصود سزان نیز همین بود وقتی از «هاله»ی خاص اشیا سخن میگفت که تسخیرشان وظیفهی نقاشی است. او میگفت «باید بتوانید بوی درختان را نقاشی کنید». این نحو از نقاشی فاصله گرفتن از سنت بازنمایی جهان و گام نهادن به جهان ادراک است؛ درخت به همانگونه که به ادراک درمیآید. کوتاه اینکه در جهان بودنِ من، خود در گروِ «از جهان بودن» من است.
▪️سیاست تفکر، لفور- تصویر: سزان، ۱۸۸۹-۱۸۸۷
#مرلو_پونتی
#سزان
@Kajhnegaristan