به تو گفتم: "زیــــاد، خیـــــلی خیـــــلی دوستت دارم." جواب دادی: هرچه این حرف را تکرار کنی، باز هم میخواهم بشنوم!" این گفت و گوی کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک قطعهی موسیقی، هر لحظه توی ذهن خودم تکرار کردم . جواب تو را، بارها با لهجهی شیرین خودت در ذهنم مرور کردم .
میانهی پیشانیاش خط افتاده بود؛ جدی و پر از سیاست! تا صدایش زدم اخمش را باز کرد و با صورتِ بشاش و چشمهای برق زده نگاهم کرد و گفت: "جانودلم؟! وطنِ من آمده؛ تمامِ گلهای جهان را فرشِ قدمهایش کنم کمههااا." خندیدم و با صدای توأم با خنده گفتم: "فکر میکردم تنها شاعران هستند که صحبتِ شاعرانه با معشوق را بلدند نه مردهایی اهلِ سیاست! اما میبینم فقط یکنگاهت از تمامِ شعرهای عاشقانهی جهان عمیقتر است."
افسانهها را میشمارم چو زخمِ رویِ کالبدِ من است! حلقه میزند افکارم، در دیارِ روزافزونِ رویا! با چشمانِ خونافشان زل زدهام بر دیوارِ پررنگ و چکههای سقف، میخواند! میلودی در خلوت، و میریزد تنیدههای زندگی در جامِ شوق...
سرمای عجیبی دارد این ناقوس افکارم! برای بامِ پر برف و بهار پر ز سرسبزی نگاهِ شاد و قلبی زنده میخواهم؛ مگر بس نیست که بارانی و برفی یا که حتی ژالهی بارد... برای زندگیِ واقعی "تغییر" زیبا است!
درین افکارِ پرموج و پر از ابهت چنان غرقم که گاهی قطرهی باران برایم خسته میآید... در آن دنیایی فانتزی که رویاها گلابیاند و سرسبزی چو سرسبزیست، سرم گرمِ کلامی است که آن را بربنای واژههایش دوست میدارم... سرم گرمِ خیالی است که آن هم از برای رشتههای اعتقاداتم برایم اهمیت دارد...
سرم گرمِ زمستان و بهار و پاییز و سبزیست؛ سرم گرمِ همان "تغییرِ" زیبا است!
همخودش و هم روحِ او آنچنان خسته و زخم خورده بود که آرزو نمود، کاش پسر باشد. ممکن فراموش کرده بود، خدا برای او خوابهای بهترِ را در نظر دارد. شاید هم خدا را به فراموشی سپرده بود؟!
درود خدمت شما دوستان، آشنایان و عزیزان کهکشان داستان ! خواستم موضوعی را برتان روشن کنم، جای شرم است برتان وقت لینک ناشناس گذاشته میشه شما بیاین گپ های ناق بگوین و یا قصد اذیت کردن داشته باشین، خدا کنه دوست مه هم باشین به مولا قسم یاد میکنم اگر روزی بفهمم یکی از آشنا هایم بودین و اینگونه شوخی های بی معنی همراه مه داشتین ، نمیبخشم تان و همونجه بفهمین دوست بنام مه ندارین، خواستم ای گپ را در کانال شریک کنم تا همه بفهمه و شاید کمی عقل نداشته شان در سر شان بیایه و یکبار به مسلمان بودن خود فکر کنه؛ افسوس برت هر کسی که هستی😏