یاسر جبراییلی در
بخشی از گفتگو با علیزاده با استناد به این آمار که مقدار کل نقدینگی در اقتصاد ایران 70درصد تولید ناخالص ملی است ولی در کشورهای توسعه یافته، گاه به بیش از 200درصد میرسد؛ ادعا میکند که اقتصاد ایران با کمبود پول مواجه است نه افزایش شدید نقدینگی! و ریشه تورم در ایران، افزایش نرخ ارز و انرژی است و ربطی به پول ندارد!
@kafshhaye_aahani
اما آیا آنطور که جبراییلی تصور میکند، پایین بودن نسبت نقدینگی به تولید ناخالص، به معنای کمبود پول است و اگر مثلا همین الان حجم پول را دو برابر کنیم نسبت نقدینگی به تولید ناخالص از 70درصد به 140درصد میرسد؟
قطعا خیر و خیلی بدیهی است که شما در یک اقتصاد تورمی مثل ایران، هر مقدار ریال خلق کنید، مقدار ریالی تولید ناخالص نیز افزایش مییابد (افرایش بخاطر تورم و رشد)، بنابراین اگر حجم پول را دو برابر کنیم، نسبت پول به تولید ناخالص، نه تنها دو برابر نمیشود بلکه حتی احتمال دارد کمتر از همین 70درصد هم بشود. (آب شور و عطش)
بنابراین اگر این نسبت برای ما 70درصد است و برای ژاپن 280درصد، معنایش این نیست ما یک چهارم ژاپن خلق پول کردهایم. برای مقایسه مقدار خلق پول، مستقیما به آمار مراجعه میکنیم: «حجم کل ریال از سال 57 تا الان حدود 20هزار برابر شده است!»
حال آیا حتی یک لحظه میتوان تصور کرد که حجم ین ژاپن طی این سالها حتی یک صدم این مقدار هم افرایش یافته باشد؟!
پس نسبت پول به تولید ناخالص ربطی به کم و زیادی نقدینگی ندارد و بسته به سیاستهای حاکم برای هر اقتصاد تقریبا یک مقدار ثابت است در میان مدت.
واقعیت این است که پول در اقتصاد ایران بشدت خنثی است و پول اضافه به سرعت تبدیل به تورم میشود و میسوزد، (و البته شرارههایش هم مردم ضعیف را بیشتر میسوزاند!)
به همین دلیل است که ایران با نسبت نقدینگی به تولید ناخالص 70درصد، کمترین بدهی داخلی و خارجی در دنیا را دارد و البته همزمان طولانیترین تورم را ثبت کرده است.
اما همانطور که قبلا «
اینجا» در رد همین ادعای جبراییلی توضیح دادم در کشورهای با اقتصاد بزرگ، پول اضافه، بصورت بدهی، انباشت میشود و سیاستگذار اقتصادی برای فرار از تورم، با طراحی بازار بدهی، تورم را به آیندهای نامعلوم و فرصتی دیگر انتقال داده است.
به همین دلیل، ژاپن که با 270درصد بیشترین نسبت پول به تولید ناخالص را دارد، همزمان بیشترین نسبت بدهی به تولید ناخالص را نیز با نزدیک به 300درصد، به خود اختصاص داده است.
بنظر میرسد این نسبت نقدینگی به تولید ناخالص، برای هر کشور نشانگر میزان خنثی بودن پول در اقتصاد آن کشور در میان مدت است. (بنظرم پول در بلند مدت همیشه خنثی است.)
بنابراین همچنان تورم یک پدیده پولی است منتها نحوه مدیریت و مواجهه با آن تفاوت دارد؛ همانطور که دما یک پدیده گرمایی است و اگر همزمان با روشن کردن بخاری، کولر را هم روشن کردیم و دما را ثابت نگاه داشتیم دلیل نمیشود مثل جبراییلی نتیجه بگیریم که دما ربطی به انرژی گرمایی ندارد.
حال همین جبراییلی اگر از سیاستهایی مثل رونق بازارهای مالی و گسترش بازار بدهی و آزادسازی قیمتها و نرخها حمایت میکرد، آنگاه شاید میشد این تحلیلاش را در راستای یک تفکر منسجمتر جدی گرفت. اما وقتی او قائل به یک اقتصاد کنترل شده، محدودیت بازارهای مالی و سرکوب نرخها است، چطور میخواهد در چنین اقتصاد خشک و غیر منعطفی پول بیشتر تزریق کند؟ آن هم تزریق پول به شرکتهای دولتی که در همه آنها چنان سفرههای بخوربخوری پهن است که حتی
سریال طنزش را هم صداوسیما ساخته!
واقعا جای تاسف دارد افرادی در این کشور مسوولیت دارند که هنوز درگیر بدیهیات عقلیاند.
🆔 @kafshhaye_aahani؛