View in Telegram
فلسفه وجودی حکومت را می‌توان سلب برخی اختیارات از مردم به خواست خودشان دانست. @kafshhaye_aahani مهمترین فلسفه وجودی حکومت در دنیای مدرن را شاید بتوان تفویض بعضی امور از مردم به حاکمیت دانست، به این معنی که مردم به دلایلی اختیارات خود را در بعضی امور سلب کرده و به حاکمیت واگذار می‌کنند. بطور مثال، جوامع در بحث مجازات مجرمان، به این نتیجه رسیده‌اند که حق برخورد با مجرمان را از همه شهروندان سلب کرده و به حاکمیت واگذار کنند و به همین ترتیب در سایر مسایل قضایی و امنیتی و نظامی و قانون‌گذاری و اجرایی و… سلب اختیار از شهروندان و محدود کردن آن اختیارات به دستگاه حاکمیت، یک ضرورت اساسی برای حفظ نظم و‌ نسخ جوامع تعبیر شده است. حال مساله سلب اختیارات از شهروندان و تفویض به حاکمیت، از سه زاویه قابل بحث است و اصولا تمام دعواها از همین جا شروع می‌شود: اول اینکه اصولا چه اختیاراتی و در کدام حوزه‌ها را می‌توان از مردم سلب و به حاکمیت تفویض کرد؟ آیا اختیارات تفویضی، محدود به حوزه‌های امنیتی و‌ نظامی و قضایی است یا شامل امور اقتصادی و فرهنگی و سایر حوزه‌های فردی و اجتماعی هم می‌شود؟ دوم اینکه، این اختیارات با چه ساز و‌ کاری و به چه کسانی تفویض می‌شود؟ آیا لزوما دموکراسی و صندوق رای بهترین روش برای تفویض اختیارات به عده‌ای خاص است یا اینکه یک رهبر یا پادشاه به نمایندگی از مردم، بهتر می‌تواند اختیارات تفویضی را تنفیذ ‌کند یا ساز و کارهای دیگر… سوم اینکه ساز و کار نظارت مردم بر حاکمیت و در صورت نارضایتی، خلع ید از حاکمیت چگونه باید باشد؟ بنابراین تعریف حقوق شهروندی ذیل تبیین رابطه شهروند و حاکمیت از سه دریچه مذکور امکان‌پذیر است و هر نوع تعریفی که شهروند و حاکمیت را به شکل عرضی در جایگاه موازی و رقابتی و تقابلی قرار دهد درست کار نمی‌کند و اصولا در چنین تعریفی، چیزی به نام حکومت معنایی ندارد جز جریانی برای تسلط و تجاوز به مردم؛ حال این متجاوز، خوب باشد یا بد یا بدتر یا اینکه از صندوق رای با مشارکت 90درصدی بیرون آمده باشد یا با زور سر نیزه سوار کار شده باشد و… همه‌شان با هم هیچ فرقی نمی‌کنند. 🆔 @kafshhaye_aahani
Telegram Center
Telegram Center
Channel