در حال حاضر هرچیز آلبالویی من رو خوشحال میکنه. عاشق دنیش آلبالو هستم. عاشق این هستم که کروسانم رو بزنم تو لتهم و بخورم. عاشق نوشتن توی کتابهام هستم، مخصوصا وقتی یهو به خودم میام میبینم یه ساعت گذشته و هنوز توی یک صفحه موندم. عاشق درس خوندن زیر نور زرد چراغ مطالعهم هستم. عاشق دیدن بابا و قهوه خوردن با بابامم. خوشم میاد وقتی پشت تلفن دعوام میکنه که چرا کار نمیکنی!!! بعدش بدو بدو انرژی میگیرم و میرم کار میکنم. از اینکه برگهایی که زمین میوفتن رو بردارم و بچسبونم توی دفترم خوشم میاد، همینطور کاغذ تیبگهارو. عاشق وقتهایی هستم که آدمهارو دوست دارم، بهشون نگاه میکنم بعد به نفس عمیق میکشم و با خودم میگم وای خدایا من چقدر تورو دوست دارم! عاشق عاشق بودن هستم. در حال حاضر خیلی عاشق هستم. ولی یه عاشق ترسو.