هفتاد و چهارمین زادروز دکتر
#عبدالکریم_سروش است. سروش یکی از شخصیتهای پر متن و پر حاشیه در روزگار معاصر ایران در حوزه اندیشهورزی، شرح فلسفه و عرفان اسلامی و ایرانی، بسط نواندیشی دینی و تقابل اسلام سیاسی و اسلام سکولار است. در همه این جریانها مخاطبین و منتقدین و البته موافقان و مخالفانی دارد که در حق او در هر دو سمتِ موافقت و مخالفت، بسیار اغراق شده است.
حق این است که مهمترین و عمیقترین حوزه کار سروش را مولانا پژوهی بدانیم. چند سال پیش در یادداشتی به مناسبت یادروز
#مولانا ، سروش را در کنار
#رینولد_نیکلسون ،
#بدیع_الزمان_فروزانفر ،
#محمد_علی_موحد و
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی پنج راه به سمت یک شاهراه نامیده بودم. درکِ او از زبان و معنای مولانا درک بسیار درستی است. یک عمر با مولانا زیسته است و از چشمه او نوشیده است، جان و جهانِ کلام مولانا را دریافته است، اگرچه عزیزی چون
#اسماعیل_خویی او را خارهٔ کنارهٔ دریای مولوی دانسته است که نمِ مولانا در سبویش نشت نمیکند!
نقشِ او در
#انقلاب_فرهنگی و سخنان، مواضع و بیانیههای سیاسیِ او طیفی از موافقان و مخالفان سیاسی را حول شخصیتِ سروش گرد آورده است که داوری کردن در حوزه اندیشهورزی سروش را مشکل کرده است. با همهْ این اوصاف، سروش که علاوه بر آرای مولانا، از آرای
#ابن_عربی ،
#غزالی و متفکرینی چون
#پوپر بهره برده است و سیر تحول اندیشهٔ دینی را در آرای متفکرین و سیاستمداران معاصری چون
#اقبال و
#بازرگان دیده است، منبع و مولد اندیشههایی شده است که اگرچه هیچ کدام از اجزای آن از آنِ او نیست، اما مجموعهٔ حاصل، دستهبندی اوست از چالشهای دینداری در جهان جدید.
تئوری "قبض و بسط شریعت" او اثر مهمی بر فضای اندیشهورزی دینی در ایران گذاشت و "بسط تجربه نبوی" که انگار صحنهگردانی مجددی از مقالات
#شمس است، فضای دینداری در جامعه ایرانی را با افقها و پرسشهای جدیدی روبرو کرد.
سروش هم سروشِ انقلاب فرهنگی است و هم سروشِ مولاناپژوه، هم سروشِ اهل
پوپر و پارادایمهای "شهادت" است و هم سروشِ اهل مولانا و ابنعربی و پارادایمهای "غیب"، هم جای نقد دارد و هم جای ستایش. اما هرچه که هست در فضای تهیِ امروزِ ایران مغتنم است. برایش سلامتی آرزومندم.
#جویا_معروفی@jooyamaroofi1