امروز در خبرها خواندم که در حاشیه خبرهای مربوط به ساخت سریالی در ارتباط با شمس و مولانا، گروهی از علمای حوزه ساخت چنین سریالی را حرام دانستند، چرا که این دو نفر را از بزرگان صوفیه دانستهاند و صوفیه را جریان گمراهی برشمردهاند.
#تصوف یکی از جریانهای مهم در حوزه اندیشه، فرهنگ و هنر ایران است. چهرههای درخشانی را به فرهنگ ایرانی هدیه داده است. بزرگانی را در حوزههای غیر تصوفی و گاه بسیار در تضاد با تصوف به خود جذب کرده است؛ از
#ابن_سینا ی حکیم و شارح فلسفه که در نامهاش به ابوسعید ابوالخیر او را صدیق یگانه و عارف فرزانه میخواند و خود را نسبت به ابوسعید، نابینا در برابر بصیر و ناشنوای غیر خبیر در برابر سمیع خطاب میکند، تا
#غزالی متکلم که در کتاب "المنقذ من الضلال" اشاره میکند که با گذر از جهان متکلمان و باطنیان و فیلسوفان، تصوف را برگزیده است،چرا که آنان ارباب احوال هستند نه اصحاب اقوال، یا
#خواجه_نصیرالدین_طوسی فیلسوف و ریاضیدان که در مجلس شیخ عطار حاضر میشد و از ارادتمندان به عطار بود و دیگران و دیگران.
البته که تصوف هم مانند هر جریان اندیشهای و هنری دیگر میتواند نقد شود و باید نقد شود و البته که نقد شده است. از همان روزگار قدیم،
#ابن_جوزی با موشکافی و دقت حیرتآورش در کتاب "تلبیس ابلیس" تا همین روزگار معاصر و نقد
#احمد_کسروی در کتاب "صوفیگری". نقدهای بر تصوف همه از بیرون نیست، اتفاقا این جریان در درون هم خود را نقد کرده است. ابوسعید ابوالخیر از محمد بن علی القصاب، نقل میکند که: ((کانَ التَّصَوُّفُ حالاً فَصارَ قالاً ثُمَّ ذَهَبَ الحالُ وَ بَقیَ الاِحتیال))، یعنی تصوف اولش حال بود، حال به قال تبدیل شد، آنگاه حال و قال هر دو از میان رفتند و جز شیادی چیزی بر جای نماند. تازه این سخن در زمانی است که تصوف، هنوز دوران انحطاطش آغاز نشده است. حافظ هم که اهل حال تصوف است، خود یکی از بزرگترین منتقدان قال و صورت تصوف است.
با همه این اوصاف، تصوف ایرانی-اسلامی یکی از مهمترین جریانهای فرهنگی تاریخ بشری است. بسیاری از مستشرقان بزرگ چون
#نیکلسون ،
#ادوارد_براون ،
#کلمنت_وب ،
#هلموت_ریتر و ... این میراث بشری را قدر نهادند. نام مولانا جلالالدین هر روز در جهان پرآوازهتر میشود. ده قرن است که اندیشه تصوف در ذهن و زبان ایرانیان جاری است، اصطلاحات تصوف در حکم ضربالمثل در آمده است، زبان امروز ما بی آن که بدانیم سرشار از کلماتی است که از جهان تصوف وارد زبان ما شده است.
تصوف،
#بایزید_بسطامی ،
#ابوسعید_ابوالخیر ،
#ابوالحسن_خرقانی ،
#حسین_بن_منصور_حلاج ،
#خواجه_عبدالله_انصاری ،
#ابوالعباس_قصاب_آملی ،
#عطار ،
#سنایی ،
#شمس ،
#مولانا ،
#حافظ و بسیاری دیگر از بزرگان را به جهان هدیه کرده است. تصوف فقط میراث ایرانی و اسلامی نیست، یک میراث بزرگ بشری است با همه فرازها و فرودهایش و مانند همه میراث بشری البته که قابل نقد است.
در این میراث عظیم،
#شمس و
#مولوی دو قله مرتفع هستند. کشور ترکیه تمام تلاشش را برای مصادره این دو شخصیت عظیم ایرانی به کار بسته است. اگرچه مولوی در ترکیه مدفون است، اما مزار شمس در همین ایران است. استاد
#محمد_علی_موحد در کتاب "باغ سبز" با دلایل آشکار این نکته را اثبات میکند.
#گلپینارلی هم به این نتیجه رسیده است، اما گویا مصلحت دانسته است که شمس در ترکیه مدفون باشد!
به هر روی، شمس و مولانا دو آفتاب بزرگ اندیشه و هنر ایرانی هستند که هفت قرن است به قول شهریار از این دو شکرخایی میکنیم. به این راحتی این بزرگان را از دست ندهیم که هیچ بدیلی ندارند.
#جویا_معروفی@jooyamaroofi1