به احترام
#مولانا #باغ_سبز_عشق ۳:
یکی از لطایفِ روزگار این است که بخشِ مهمی از جریانِ فرهنگِ ایران و جهانِ عرب به ویژه در حوزهٔ جریان عرفانِ اسلامی توسط پژوهشگرانِ خارج از این دایره برای ما روشن گشته است. حقی که مسشترقینِ بزرگی چون
#ادوارد_براون،
#لویی_ماسینیون ،
#هلموت_ریتر و دیگران بر ما و فرهنگِ ما و جریان عرفان ایرانی دارند، نه تنها کم از محققانِ بومیِ خودمان نیست که در بسیاری از موارد آنان پیشروان بودند و محققانِ بزرگِ ما همیشه در آن کاروانی حرکت کردند که آن مستشرقین، کاروانسالار بودند.
اما در میان همهٔ آن مستشرقین،
#رینولد_نیکلسون منشأ برکاتی بوده است که یگانه و بیبدیل است. نیکلسون که یک قرن و نیم پیش در بریتانیا متولد شد، در جوانی شیفتهٔ آموختن زبانِ عربی و پس از آن زبانِ پارسی شد و پس از آن به راهنمایی ادوارد براون، به سراغ آثار مولانا جلالالدین رفت. موشکافی و نبوغِ او در تصحیح آثار فارسی و عربی و در رأس همهٔ آنها تصحیح "مثنوی معنوی" حیرتآور است. حیف که زبان ماهیتی است که با تکرارِ لفظ از عمقِ معنا کاسته میشود. شاید به دلیل تکرارِ کلمهٔ "حیرت" در بافتِ زبان، شما متوجه منظورِ بنده از کلمهٔ حیرت نشوید. همین را بگویم که در جزئیاتی که در مقالات و اشاراتِ نیکلسون در حوزهٔ مثنوی خواندهام، بسیار پیش آمده است که آنچنان از نبوغ و فهمِ او از ظرافتهای مثنوی و روابط محتوایی و صوریِ مثنوی حیرتزده شدهام که همانجا کتاب را بستهام و شروع به قدم زدن کردم، چرا که در آن لحظات توانِ حیران شدن بیش از آن را نداشتم.
احتمالاً در کتابخانهٔ شخصیِ بسیاری از شما نسخهای از مثنوی معنوی وجود دارد که بر جلدِ آن نوشته شده است بر مبنای نسخهٔ رینولد نیکلسون، همانگونه که تصحیح غنی و قزوینی از دیوان حافظ این بختیاری را یافته است. البته لازم به ذکر است که بسیاری از آن مثنویهای منتشر شده سرشار از اشتباهاتی است که از شأنِ محققی چون نیکلسون دور است، اما نکته اینجاست که پس از گذشتِ هفتاد و پنج سال از مرگِ نیکلسون، هنوز انتسابِ به نیکلسون مایهٔ کسب اعتبار است و این نشاندهندهٔ ارزش کار نیکلسون است.
علیرغمِ همهٔ خدمات مستشرقین به فرهنگِ ما، دیدگاه بزرگانِ ما در مورد بعضی از اهدافِ مستشرقین همچنان خوشبینانه نیست. به عنوان مثال،
#شفیعی_کدکنی که در آثارش همیشه از عظمتِ نیکلسون و آثارِ نیکلسون یاد میکند، در مقدمهای که بر کتاب "تصوف اسلامی و رابطهٔ انسان و خدا" اثر نیکلسون نوشته است، چنین گفته است:
«این نکته را خوانندگان باید توجه داشته باشند که علاقهٔ نیکلسون به تصوف اسلامی و تبحرِ او در این باب به هیچ وجه به معنیِ آن نیست که او، احتمالاً، حرفهای خلاف واقع در باب اسلام و یا تصوفِ اسلامی نگفته باشد. یک نکته را یادآوری میکنم که اگر مستشرقی گفت: «ماست سفید است»، همیشه جای این احتمال را در ذهنِ خود نگاه دارید که یا ماست اصلاً سفید نیست، یا اثباتِ سفیدیِ ماست مقدمهای است برای نفی سیاهیِ از زغال!»
تصحیحِ نیکلسون از مثنوی نزدیک به یک قرن معتبرترین تصحیح از این کتابِ تاریخساز به شمار میرفته است. امروز، تصحیحی که
#محمد_علی_موحد از مثنوی انجام داده است شاید در اندک شئونی فراتر از آن کار درخشانِ نیکلسون باشد، اما فراموش نکنیم که بزرگانی چون فروزانفر و موحد بر شانههای نیکلسون ایستادهاند. تصور میکنم اگر نیکلسون نبود، هنوز تا تصحیحِ دقیقی از مثنوی سالها فاصله داشتیم، همانگونه که امروز در ارتباط با تصحیح کلیات شمس در این حالیم. روان استاد نیکلسون شاد باد.
#جویا_معروفی@jooyamaroofi1