#یادداشت_شماآقای اگزوپری عزیز سلام،
من اخیراً شازده کوچولوی
شما را، وقتی که مسافر خسته یک قطار درون شهری نسبتاً خلوت بودم، ملاقات کردم! شازده کوچولو آدامس عسلی میفروخت. او خسته کنار من نشست. دو کتاب تعارفش کردم. یکی را انتخاب کرد. میدانستید شازده کوچولو کلاس چهارم است؟
کتاب را خواند، لحظاتی لبخند به لبش آمد و لحظاتی با دقت به تصاویر نگاه کرد. همان دقتی که
شما هم حسش کرده بودید. خواندنش که تمام شد کتاب را جلویم گرفت و گفت: مرسی خیلی قشنگ بود خاله! هر چه اصرار کردم کتاب را برنداشت. گفت نمیتواند آن را ببرد. حق داشت! او باید آدامس عسلی میفروخت.
آقای اگزوپری من دیر متوجه شدم که شازده کوچولو را ملاقات کردهام. گذاشتم او برود!
حالا فرصتی پیش آمده تا برایش بنویسم، در کمتر از 15 کلمه! او وقت دارد این داستان کوتاه را بخواند! آنقدر مینویسم تا شازده کوچولو را پیدا کنم!
#شهرزاد_مقصودی_نسب🔺prize.aghalliat.com🔹 @aghalliat 🔸 @jamiatdefaa#باکودکان_کار #کودکان_کار #جایزه_ادبیات_اقلیت#جشنواره_داستان_پانزده_کلمه ای
#یادداشت@jamiatdefaa