«رباعیاتِ خیام»
اصیلبودن یا انتسابیبودنِ رباعیاتِ خیام، و نیز احتمالِ وجودِ دو شخصیتِ تاریخی با نامهای خیام و خیامی، از مباحثی است که هنوز به سرانجامی نرسیدهاست. بهرغمِ تلاشهای کسانی همچون کریستنسن، ژوکوفسکی، هدایت، بِرتِلس، فروغی و غنی، علی دشتی، محیطِ طباطبایی و ... پاسخ به آن پرسشها، همچنان در هالهای از ابهام باقیماندهاست. کافی است به اختلافِ شمارِ رباعیّاتِ خیام در مجموعهها و چاپهای گوناگون بنگریم تا به دشواریِ کار پیببریم:
_ «طربنامهٔ یاراحمد حسینِ رشیدیِ تبریزی (ق ۹): ۵۵۹ رباعی.
_ «ترانههای خیامِ» صادقِ هدایت: ۱۴ رباعی که از آثاری همچون مرصادالعباد (۶۲۰ ق) و «مونسالأحرار» (۷۴۱ ق) نقل شده؛ ۱۰۶ رباعی که در اسلوب به ۱۴ رباعیِ پیشین نزدیکیهایی دارد؛ و ۲۳ رباعیِ مشکوک.
_ «رباعیّاتِ خیام» بهکوششِ برتِلس: ۲۹۳ رباعی.
_ «رباعیّاتِ خیام» بهکوششِ فروغی _ غنی: ۱۷۸ رباعی.
_ «دمی با خیامِ» علیِ دشتی: ۷۵ رباعیِ «مختار»، یعنی رباعیّاتی که احتمالِ اصالتشان بالا است؛ و ۲۶ رباعی در بخشِ «رباعیاتِ خیاموار».
با مرورِ همین چند اثر که نمونههایی است از کتابهای فراوانی که دربابِ رباعیّاتِ خیام تدوین یا تألیف شده تاحدی میتوان از اختلافِ معنیدارِ شمارِ رباعیّات و دشواریِ کار آگاه شد. اغلبِ کسانی که دربارهٔ چندوچونِ اصالتِ رباعیّات سخنگفتهاند اذعاندارند که انتخابهایشان کموبیش استحسانی و مبتنیبر ذوق بوده. نمونهرا فروغی _ غنی در مقدمهٔ «رباعیّاتِ خیام» آوردهاند:
«اما نمیتوانیم ادعاکنیم که هرچه در این مجموعه هست از خیام است؛ فقط میگوییم ممکن است این رباعیها از خیام باشد». و درادامه میافزایند: «یکی از مشکلاتِ بزرگِ ادبیاتِ فارسی، تعیین و تشخیصِ رباعیّاتِ خیام است» (انتشاراتِ اساطیر، ۱۳۷۳، صص ۴_۲۳).
و میدانیم که فروغی و غنی، درکنارِ تقیزاده، قزوینی و فروزانفر، از پیشاهنگانِ پژوهشهای علمی و اثباتگرایانه در تصحیحِ متونِ تاریخی و ادبی بودهاند.
علی دشتی نیز که در نوشتنِ تقدهای تأثّری _ البته در سطوحِ عالیِ اینگونهٔ نقد_ زبانزد است، در مقدمهٔ «دمی با خیام» مینویسد، اساسِ کارِ من در این انتخاب «ذوق و استنباط» بوده، نه «برهان» (انتشاراتِ اساطیر، ۱۳۷۷، ص ۲۶۷).
میتوانگفت در هر مجموعهای که باعنوانِ رباعیّاتِ خیام منتشرمیشود، بیشتر روحیّاتِ تدوینگران را میتوانملاحظهکرد تا رباعیّاتِ اصیلِ خیام.
و دربارهٔ علل و اسبابِ این اختلافها بایدگفت، افزونبر مشکلاتی که در تصحیحِ هر متنِ کهنی وجوددارد، گویا ستیهندگی، اباحهگری و پرسشهای فلسفیِ خیام در محیطِ اشعریزدهٔ تاریخِ گذشتهٔ ما موجبشده تا هیچ نسخهٔ کهن و موثّقی از رباعیّاتِ او در دسترسنباشد.
برتِلس با یادآوریِ این نکته که بسیاری از این رباعیّات مشابه اند و تنها در جزئیّات متفاوت، گویا متأثّر از قفطی (تاریخالحکما، بهکوششِ بهینِ دارایی، ۱۳۷۱، ص ۳۷۷)، اشعارِ خیام را «مارانِ زهرآگین و گزندهٔ شریعت» میخوانَد. برتِلس میافزاید، بههمینسبب خیام نمیتوانسته آنها را در مجموعهای ضبطکند. به اعتقادِ او این رباعیّات عمدتاً در محافلِ دوستانه خوانده میشده و ازهمینرو بعدها صورتهای گوناگونی یافتهاست (مقدمه بر رباعیّاتِ خیام، انتشاراتِ گام، ص ۶).
میتوان تصوّرکرد دیگر شاعرانِ بنام یا گمنام نیز هرگاه بوی اباحه و زندقه از اشعارشان بهمشاممیرسیده از حقّ آفرینشگریِ خویش به نفعِ حفظِ جانِ خویش، چشممیپوشیدهاند و اجازهمیدادهاند اشعارشان به نامِ خیام، بر سرِ زبانها افتد.
* به نقل از اثرِ نویسنده: «در تمامِ طولِ شب»: بررسیِ آراء نیما یوشیج، مروارید، چ دوم، ۱۳۹۷، ۲_۲۲۱).
@azgozashtevaaknoon