یون : اولین باری که یوکی رو توی کیوب دیدم نتونستم شمارشو بگیرم اینو الان میگم چون حس میکنم اگه اون موقع شمارشو میگرفتم ناراحت میشد
یوکی : چی؟؟ من ؟؟؟ اما حق با توعه منم اگه تو شمارتو با لیز رد و بدل میکردی منم شمارشو داشتم ولی خودم نمیتونستم بگم چون نگران بودم لیز احساس بدی کنه من و لیز بهم نزدیک نبودیم و فکر میکردم برای لیز ترسناک باشه
یون : ولی برای لیز تو راه لیز رو توی آسانسور دیدم پس تمام جراتمو جمع کردم و ازش پرسیدم که میتونم شمارشو داشته باشم یا نه
لیز : درسته یون اول نزدیک شد