View in Telegram
نمیدونم چمه اما یه بی حسی گنگی نسبت به همچیز و همه ی ادما گرفتم،هیچ چیزی دیگ برام جدید و قشنگ نیست نیاز شدید دارم به ارامش چیزی مثل خواب ک دیگ چیزی از دنیای بیرونم متوجهه نشم اخه خیلی سخته وانمود کردن به خنده های دروغی و حتی نیومدن اشک ها...انگار که تمام اشک‌های جهان در پشت پلک‌هام جمع شدن من اما دیگر توان گریه کردن ندارم،یچیز سفت گلومو گرفته و باعث خفگیم داره میشه ؛ ارومم اما درونم اشفتگی مهار نشدنی ای فرا گرفته چون من مثل همیشه ام تو همه چیزی زیاده‌روی کردم.تو غصه خوردن،تو دوس داشتن،تو تلاش کردن، تو اهمیت دادن،همیشه بیش از حد نگران همه‌ چیز بودمو این قضیه دیگ تمومه و منو تبدیل کرد به بی حسی مطلق ترسناک ترین اتفاقایی كه براى يه نفر می‌تونه بيوفته،بی‌تفاوت شدنه.قوز بالا فوزمم شده سخت ترین چیز! نداشتن تسلط روی فکر و ذهنم و در عین واحد به هرچیزی فکر میکنم من یه متناقض نمای پیچیدم ک غرقم تو خودم و دنیای افکارم
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily