📌فرق میان عقاید دینی و عقاید غیر دینی! #بخش_دوم
❔اگر خدایی وجود داشته و برای انسانها پیامی فرستاده باشد، انسانها باید به پیامش توجه و عمل کنند و نباید از احکامش سرپیچی کنند. اما چرا؟
❕فقط به این دلیل که این خدا علی الفرض و بطور مطلق، دانا، توانا، خیرخواه و عادل است؛ چون چنین است هر چه بفرستد عین حقیقت و مصلحت و حکمت است بطوری که از آن بالاتر نداریم. به این دلیل است که امر الهی مطاع و اجراء احکامش اوجب از هر واجبی است و حتی «لایسأل عما یفعل».
❗️اما اگر خدا فقط یکی از آن صفات را نداشته باشد، این دلیل بطور کامل باطل میشود. اگر بطور یقینی اثبات نتوان کرد که خدا آن صفات را دارد، دیگر اجراء احکام منتسب به او، واجب که نیست، جایز هم نخواهد بود. وقتی که عدل یا خیرخواهیِ مطلق خدا مشکَک باشد این احتمال وجود دارد که خدا گاهی شرارت و شیطنت و ظلم هم میکند. اگر در علمش شکی باشد، وجود خطاء و اشتباه در پیامش محتمل است. شاید خیر ما را بخواهد اما در محاسبهاش دچار جهل و خطاء شود؛ شاید شما در حسن نیت مادربزرگ خود هیچ شکی نداشته باشید اما چون در علمش شک دارید به راهی که نشان میدهد نخواهید رفت. اگر در قادریت مطلق خدا هم شک رخنه کند، محتملات فراوان دیگری وارد استدلال میشود و آن را باطل میکند.
❗️لطفاً به این توجه کنید که اگر علم و قدرت و خیرخواهی و عدل خدا بسیار بسیار بیشتر از انسانها باشد هم، فرقی نمیکند. برای استدلال ما، خدا این صفات را باید فقط بنحو لایتناهی و مطلق داشته باشد وگرنه هر چه از علم و عدل و قدرت که داشته باشد هنوز یک موجود محدودی است و از هیچ موجود محدودی، شرارت، ظلم، جهل، خطاء و... بعید نیست. بین خدای بسیار بسیار دانا با خدای دانای مطلق، «بینهایت» فرق است. پس چنانچه بنحو یقینی (آن هم یقین منطقی) وجود چنین خدایی اثبات نشود، سرپیچی از پیامهای منتسب به او، جایز و در مواردی حتی واجب است. لذا بقول اصولیون، قیاس بین این دو موضوع - یعنی گزارههای دینی و گزارههای غیر دینی - مع الفارق است.
@islie