بزرگ میداریم یاد و یادگارهای دفاع مقدس را
بزرگ میداریم یاد زنان و مردانی را که نه زور رستم داشتند، نه زیب سیاوش، نه دستگاه کاووس و نه فر اسفندیار، از ما بودند، با ما بودند، مانند ما بودند، در اندازههای ما بودند، اما با دشمنی در اندازههای ضحاک و افراسیاب برابر شدند و نهراسیدند. امروز اگر در خانههایمان بنگریم، در هر خانه هنوز یکی از آنان هست با جراحتهایی که بر جان و تن دارند و با رنجهای مدامشان.
بزرگ میداریم یاد زنان و مردانی را، جانبازانی را که پارههایی از تن و روان خود را در میدان نبرد جا گذاشتند، مثل تکه ابری بر آسمان، مثل درختی ریشه در خاک و مثل صخرهای استوار بر دشت تا نشان بماند که تا اینجا از آن ماست و دشمن را دورباش بگویند
بزرگ میداریم یاد بزرگانی را که اگر در حماسههایمان از سپاه آزادگان میخواندیم و از دلیریهایشان به خود میبالیدیم، در روزگار ما نیز این دلیران، سپاه آزادگان ما شدند. آمدند، اما نه انگار از دوردست مکان، که از دوردستهای زمان و حماسههای کهن را برایمان تعبیر کردند.
بزرگ میداریم یاد جاوداناثرانی را که با ما نگفتند که کجا خفتند، زیر تلی از خاک از پس انفجار؟ در آتش سوختند و بر هوا رفتند؟ زخمی و تنها و ناتوان در دهان درندگان خاک و آب افتادند؟ یا در سیاهچالهای دیو صدام پوسیدند و کسی ندانست.
بزرگ میداریم یاد نوزادگانی را که در جنگ نبودند اما از پدران و مادران در جنگبوده زادند و تن و روانشان میراثبر هزار آسیب جنگ شد. برخی هنوز رنج میکشند و نمیدانیم و برخی آرام گرفتهاند تا همیشه در سینهی خاک و در آغوش آسمان.
در روز بازپسین که نیاکانمان برخیزند و هر یک ببالند که من در روزگار آرش شیواتیر بودم و من در روزگار اسفندیار رویینتن زادم و من تاختهای رستم دستان را به چشم دیدم، بگویید در نامهی ما هم بنویسند که ما در دورهی دوران بودیم، در زمان آبشناسان، در عصر همت و در روزگار باکری.
@iranshahr1353