انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

#رضاشاه
Канал
Религия и духовность
Блоги
Образование
Юмор и развлечения
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@iranian_antitheistsПродвигать
853
подписчика
1,4 тыс.
фото
283
видео
1,64 тыс.
ссылок
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

در انتها اشاره‌ای می‌کنم به داوری عمومی همایون کاتوزیان در مورد رضاشاه ایشان در کتاب ایرانیان از دوران باستان تا دوره معاصر خود می‌نویسد:‌

◍ رضاخان را غالبا با مصطفی‌کمال‌آتاتوک مقایسه کرده‌اند … این مقایسه قابل درک، اما گمراه کننده است. آتاتورک دیکتاتوری‌متجدد بود … رضاخان نیز در آغاز، دیکتاتوری‌متجدد بود و اگر به همان شیوه ادامه می‌‌داد تاریخ بعدی ایران شکل بسیار متفاوتی پیدا می‌‌کرد. اما چند سال پس از رسیدن به پادشاهی به #حاکمی‌ مستبد و مطلق تبدیل شد و، مانند حاکمان‌ سنتی‌ ایران پیش از مشروطه، بیش از پیش اتباع خود و دارایی آنان، و در حقیقت کل کشور را ملک‌ شخصی‌ خود تلقی‌ می‌‌کرد. پیش از قرن بیستم ممکن بود رضاشاه #حاکم‌عادل، یعنی نیرومند، اصلاحگر و مستبد تلقی‌ شود که ثبات و رفاه‌نسبی‌ را در کشور برقرار کرده است … اما این حقیقت که رژیم رضاخان به دنبال انقلابی‌ در مخالفت با حکومت استبدادی و برای برقراری قانون برپا شده بود، به نارضایی مردم از او انجامید. اگر رضاشاه دیکتاتوری مانند آتاتورک باقی‌ مانده بود هم در زمان خودش، و حتما پس از آن، تصویری مناسب از خود به دست می‌‌داد … او از یکسو حاکمی در دوران مشروطه و خود مدعی ناسیونالیسم و تجدد بود، و از سوی دیگر سیاست را به کلی‌ در کشور برانداخت


و نهایتا یادی می‌کنم از کریس‌مارکر فقید، یکی از مطرح‌ترین فیلمسازان مستند. اگرچه مقایسه فیلم‌های این کارگردان با فیلمی چون مستند رضاشاه، ممکن است باعث شود تن آن کارگردان شهیر در گور بلرزد و من نیز دچار عذاب وجدانی شدید گردم، اما به سازندگان فیلم‌های مستند شبکه منو تو توصیه می‌کنم تا با دقت در آثار #مارکر، بر لزوم برائت فیلم‌مستند از پیش‌داوری‌های احمقانه و کورکورانه و رها ساختن مخاطب از پیش‌فرض‌های ذهنی‌اش و دعوت او به اندیشیدن، آگاه شوند. فیلم مستند در شکل آرمان‌گرایانه و استادانه آن، به کتیبه‌ای تاریخی مانند است و در شکل متوسطش، دفتری از ثبت قابل‌قبول و وفادارانه رودیدادها. جا زدن نمایشی مرکب از فریب و تحریف به جای فیلم #مستند و هدف‌گرفتن قشر بی‌مطالعه و بازداشتن او از مواجهه با چالش‌های فکری‌اش، موجودی منفعل و سردرگم را برجای می نهد که تنها به هیجانات لحظه‌ای و سطحی‌اش متکی‌ست، موجودی که هیچ نقدی بر ضد این هیجان را تاب نمی‌آورد و بر رکود اندیشه‌اش پافشاری می‌کند.

سخنی هم با تهیه‌کنندگان این شبکه تلویزیونی، آیا براستی می‌توان وظیفه ارتقا فرهنگی و پروردن مخاطب فکور و شیفته آگاهی را از سیاهه وظایف یک رسانه خط زد؟

#پایان


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

 ◍ صنعت

در بخش صنعت، دولت ابتدا به سیاست جایگزینی واردات روی آورده و به ایجاد صنایع مصرفی مانند بافندگی، مواد غذایی و صنایع کمکی پرداخت، اگرچه به علت سیاست‌ها و تعرفه‌های نامناسب گمرکی، حمایت ضروری از تولیدات این صنایع در مقابل واردات به عمل نیامد

جان‌فوران با استناد به #آبراهامیان، باریر، فلور، و اشرف می‌نویسد:
 ◍ تعداد کارخانه‌ها که در سال ۱۳۰۵ خورشیدی، کمتر از بیست واحد بود (و تنها ۵ کارخانه بزرگ با بیش از ۵۰ کارگر فعالیت داشت) در ۱۳۱۹ به بیش از ۳۰۰ واحد رسید (که ۲۸ کارخانه هر یک بیش از ۵۰۰ نفر کارگر داشت) تا آن تاریخ سرمایه‌گذاری در این زمینه به بیش از ۲۶۰ میلیون دلار می‌رسید که یک سوم را دولت و نیمی را بخش خصوصی تأمین کرده بود

کاتوزیان، در اقتصاد سیاسی ایران پس از بررسی‌ توسعه اولیه صنایع مصرفی سبک و گرایش به احداث کارخانه‌های نسبتا بزرگ، از جمله خرید کارخانه ذوب‌آهن، یکی‌ از بزرگترین آرزوهای همه گرایش‌های گوناگون شبه مدرنیسم ایرانی، می‌‌پرسد:
  ◍ بنابراین آیا منصفانه نیست ا گر گفته شود که دستکم از دیدگاه اقتصادی رضاشاه کشور را در مقایسه با آنچه بود، در وضعیت بهتری ترک کرد؟ پاسخ به دلیل زیر منفی‌ است:
 ◍ دست‌آوردهای‌اقتصادی رضاشاه حاصل برخورد معقول و متناسب، چه رسد به موفق، با پیشرفت اقتصادی نبود و جملگی از محل درآمد نفت و مالیات‌های غیرمستقیم، که بار آن بدوش مردم عادی بود، پرداخت می‌‌شد. هر گونه سرمایه‌گذاری متناسب آن است که برپایه بهترین استفاده از منابع ملی‌ استوار باشد. به بیان ساده‌تر، آنچه اهمیت دارد اینست که اقتصاد ملی‌ از هزینه‌ای که برای ساختن یک کارخانه پرداخت می‌‌کند، چه عایدش شود، نه اینکه کارخانه‌ای، هر کارخانه‌ای که باشد، ساخته شود تا همگان ببینند. با همه اینها برپایه شواهد موجود پیداست که سیاست‌های اقتصادی رضاشاه، یا سرمایه‌گذاری در طرح‌های پرهزینه و کم بازده موجب اتلاف منابع‌ملی‌ می‌‌شده است

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ سیاست رضاشاه نسبت به ایلات و عشایر
 
اقدامات و سیاست‌های اعمال‌شده در مورد ایلات و عشایر نیز ماهیتی استبدادی، تمرکزگرایانه، و آکنده از ضدیت با غیرفارس داشت. دکتر کاتوزیان در این مورد می‌نویسد:
 ◍ سیاست رضاشاه نسبت به ایلات و عشایر، مانند تقریبا هر سیاست‌اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی‌ که در پیش گرفت، بر پایه احساسات فارس - محوری و تمرکز گرایی بنا شده بود که از زمان انقلاب‌مشروطه و بویژه از زمان جنگ‌جهانی‌اول در ایران رشد کرده بود. هدف این ایدئولوژی نه تنها تحمیل قانون و نظم بر مناطق عشایری، بلکه نابودی کامل زندگی‌ و فرهنگ قبیله‌ای بود … اسکان چادرنشینان از نظر منطقی‌ به هیچ‌وجه قابل توجیه نبود، زیرا به مرگ و میر گسترده، نابودی و سختی انجامید، و در عینحال از نظر اقتصادی مخرب بود زیرا باعث سقوط شدید تولید دامداری کشور شد، پدیده‌ای شبیه به آنچه سیاست اشتراکی‌سازی اجباری #استالین در همان دوران به وجود آورد … پس از برکناری رضاخان در سال ۱۳۲۰، تقریبا همه عشایر اسکان داده شده به زندگی‌ چادرنشینی خود بازگشتند و تلخی‌ رفتاری که در آن دوران تجربه کرده بودند برای روابط آنان با دولت پی‌ آمد‌های جدی داشت

فوران نیز از باریر نقل می‌کند که
◍ … از ۲٫۴۷۰٫۰۰۰ جمعیت شبانکاره در سال ۱۲۷۹ خورشیدی، تنها یک میلیون نفر در ۱۳۱۱ خورشبدی باقی مانده بود (بقیه یا یکجانشین شده یا مرده بودند) این تلفات‌انسانی به طور جدی اقتصاد شبانکاره را تضعیف کرد و از عرضه فرآورده‌های دامی را در سطح کشور کاست. تولید گوشت، پوست، چرم و فرآورده‌های‌شیر دچار کاهش شد. تعداد دام‌های مورد استفاده در حمل‌ونقل نیز کاهش پیدا کرد


 ◍ کشاورزی

  گذشته از بخش شبانکاره اقتصاد، بخش کشاورزی ایران نیز بر خلاف بخش صنعت دست‌نخورده باقی ماند و رشد تولید کشاورزی و کمیت و کیفیت آن به نوشته #فوران ادامه رشد دوران قاجار بود. فوران می‌نویسد
◍ تحول کلیدی این دوره، انسجام و رشد بزرگ مالکی و پیدایش املاک پهناور با مالک غایب بود. رضاشاه خود با خرید و مصادره املاک وسیع در این زمینه پیشقدم شد. زمین‌داران با اعمال نفوذ دربار توانستند قباله املاکی را که مالکیت‌شان بر آنها محرز نبود به دست آورند

گذشته از این، کاتوزیان می‌نویسد:
◍ هیچ‌کاری برای کمک به کشاورزی انجام نشد، اگر چه ۸۵ درصد جمعیت کشور بدون آنکه زمینی‌ از آن خود داشته‌باشند در روستاها زندگی‌ و کار می‌‌کردند. اکثریت قاطع روستائیان در حد سد جوع زندگی‌ می‌‌کردند، و سرنوشت‌شان در دست مالکان و ژاندارم‌هایی‌ بود که به عاملان تازه استثمار تبدیل شده بودند

وی در کتاب اقتصاد سیاسی ایران، در مورد سیاست‌های غیرعادلانه رضاشاه علیه روستائیان و به نفع معدودی شهرهای ممتاز می‌نویسد:
◍ دولت خریدار و توزیع کننده انحصاری محصولات عمده کشاورزی، شامل گندم و جو، بود که غذای اصلی‌ مردم را تشکیل می‌‌داد. بدینسان دولت بعنوان خریدار انحصاری، قیمت‌های محصولات کشاورزی را در پایین‌ترین حد ممکن و شرایط مبادله داخلی‌ را پیوسته بر ضّد جمعیت روستایی نگاه می‌‌داشت. غرض از این کار تحصیل مازاد واقعی بیشتری از کشاورزی، نوعی پس‌انداز اجباری برای بکارگیری در جهت انباشت سرمایه نبود. برعکس، تنها هدف این سیاست ناعادلانه کاهش مصرف دهقانان به نفع تهران و یکی‌ دو شهر دیگر بود. به عبارت دیگر، انحصار دولتی برای سوبسید معدودی شهر‌های ممتاز به ضرر جامعه روستایی به‌کار گرفته می‌‌شد

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ راه‌سازی

می‌‌دانیم که در الگوهای توسعه‌اقتصادی نقش اساسی‌ و محوری راه و راه‌سازی مرتبط کردن و رساندن مراکز تولید به مصرف و لذا تسهیل جریان جا بجایی کالا، تحرک نیروی کار، مرتبط ساختن مراکز پرجمعیت، و در مجموع توسعه و تقویت بازار داخلی‌ و نیز مرتبط کردن بازار داخلی‌ با بازارهای خارجی‌ است. من نیز همچون دکتر کاتوزیان، ۲۲ هزار کیلومتر راه‌سازی بین سال‌های ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۷، یعنی یک دوره ۱۵ ساله را، مفیدترین طرح‌نوسازی رضاشاه می‌‌دانم که کمتر از هر طرح دیگری همراه با اتلاف منابع بود

اما آیا راه‌آهن‌سراسری، گذشته از تحقق‌ آرزوهای مشروطه‌خواهان، روشنفکران و نخبگان‌ناسیونالیست مشتاق مدرنیسم، و نیز خود رضاشاه، طرحی بر مبنای توجیه اقتصادی بود؟ پاسخ دکتر کاتوزیان به این پرسش منفی‌ است:

◍ … احداث راه‌آهن از دریای‌خزر به خلیج‌فارس طرحی پر از اتلاف بود. مبلغ ۱۵۰ میلیون دلار آن زمان که برای این طرح صرف شد، سال‌های سال هیچ نتیجه اقتصادی‌ای به دنبال نیاورد … اما از آنجا که ایرانیان برای پرهیز از متکی‌ شدن به بیگانگان از وام گرفتن از خارجیان روگردان بودند، چنانکه دیدیم، هزینه راه‌آهن از مالیات کمر شکن چای و قند [بخشی از خوراک روزانه مردم] تأمین شد، که بار آن بر دوش مردمی بود که کمتر از هرکس می‌‌توانستند از راه‌آهن استفاده کنند. پول فراوانی که به این ترتیب صرف شد، اگر برای طرح‌های مفید اقتصادی و اجتماعی به‌کار گرفته می‌‌شد، از جمله راه‌سازی بیشتر، که هم از نظر هزینه‌های داخلی‌ ارزان تر بود و هم بسیار کمتر از راه‌آهن به ارز خارجی‌ نیاز داشت، برای اقتصاد و جامعه منافع بسیار بیشتری به بار می‌‌آورد

همایون‌کاتوزیان در کتاب‌اقتصاد سیاسی ایران می‌‌پرسد، چرا این راه‌آهن از شمال به جنوب کشیده شد؟ و چرا مقصد آن در شمال، بندرشاه انتخاب شد؟

متاسفانه در زمان محمدرضاشاه نیز، همانند سیاست‌های آموزشی، سیاست نادرست راه‌سازی باعث شد تا طرح‌های بزرگ راه‌سازی متوجه اتصال مراکز عمده مصرف، یعنی شهرهای بزرگ، به بنادر، و گسترش و تجهیز بنادر جهت واردات هر چه بیشتر کالا شود. با این‌ همه در پی‌ شوک‌بزرگ نفتی‌، و افزایش بی‌رویه واردات، ظرفیت‌های گسترش ‌یافته بنادر نیز پاسخگوی حجم عظیم واردات نبودند، و در نتیجه شاهد انتظار طولانی ‌مدت کشتی‌ها برای تخلیه کالا و سور شارژهای کلان بودیم

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ آموزش 

پروفسور کاتوزیان می‌نویسد:
نوین‌سازی مدارس از اولویت‌های ناسیونالیست‌ها بود و از دهه ۱۳۰۰ به بعد به یکی‌ از سیاست‌های مهم دولت تبدیل شد.

پس از تشریح دست آوردهای رضاشاه در گسترش مدارس جدید و افزایش سریع تعداد دانش‌آموزان، اعزام دانشجو به خارج، و تأسیس دانشگاه تهران، کاتوزیان نقاط ضعف سیاست‌های آموزشی دولت او را بر می‌‌شمارد:

◍ بر آموزش نظری، و نه آموختن مهارت‌های حرفه‌ای، تاکید فراوان می‌‌شد. امتحان چیزی بیش از آزمایش حافظه نبود. تقریبا هیچ اثری از تشویق به تعبیر و تحلیل انتقادی به چشم نمی‌‌خورد. این چهار چوب کلی‌ سیاست‌آموزشی در دوران محمدرضاشاه نیز ادامه یافت، اما در سطحی پیشرفته‌تر، که بیشتر نشانه‌ای از افزایش مهارت آموزگاران و دستگاه آموزشی بود، تا تغییر ایدئولوژی حکومت …

بزرگترین انتقادی که می‌‌توان به سیاست‌آموزشی وارد کرد این بود که پر هزینه بود و نیاز کشور به گسترش سواد و اطلاعات‌اولیه را ندیده می‌‌گرفت. در زمان کناره‌گیری رضاشاه در سال ۱۳۲۰، ۹۰ درصد ایرانیان، از جمله تقریباهمه روستائیان، بی‌‌سواد بودند

کاتوزیان در اقتصاد سیاسی ایران می‌نویسد:
◍ اشکال سیاست‌آموزشی دولت در تمرکز سرمایه‌گذاری در آموزش‌های پر خرج (یعنی سرمایه‌بر) بود. یعنی مشی‌‌ای که از لحاظ اجتماعی #ناعادلانه، از لحاظ اقتصادی #اتلاف‌منابع، و از لحاظ تکنولوژی، #نامناسب بود

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ اقدامات عمرانی

بررسی‌ و نقد رضاخان و جایگاه تاریخی‌ ایشان بدون بررسی‌ و نقد اقدامات‌عمرانی او، بسان اتوموبیل بدون فرمان است که ناقص ساخته شده! لذا در اینجا، از نگاه نقادانه کاتوزیان، برخی‌ از طرح‌های عمرانی او را مرور می‌‌کنیم

در روایت‌هایی‌ از تاریخ سلطنت‌رضاخان، به درجا‌ت مختلف تکرار شده است که رضاشاه، پس از برقراری نظم و تأمین یکپارچگی کشور، ایران را نوسازی کرده و زیرساخت‌های ضروری برای توسعه اقتصادی بعدی را فراهم آورده است. امری که فیلم را، با بهره‌گیری از تصاویر نمایانگر فقر و عقب‌ماندگی ایران اوایل قرن بیستم و لذا مقایسه ذهنی‌ تماشاگر با ایران کنونی، اثرگذارتر می‌‌کند
برخی‌ از این روایت‌ها، البته، استبداد سیاسی رضاشاه را به‌ نقد کشیده و آن را مانع توسعه‌سیاسی ایران دانسته‌اند. همانگونه که در ابتدای این نقد آمد، هیچ ناظر منصفی نمی‌‌تواند بر اقدامات عمرانی رضاشاه چشم فرو بندد. و نیز علیرغم پندارهای نادرست پیشین، منابع و اسناد تاریخی از عدم وابستگی‌، استقلال، و ناسیونالیسم او حکایت دارد. کاتوزیان می‌‌گوید:
◍ رضاخان ناسیونالیستی از نوع جدید بود و از ایدئولوژی آریایی و فارس‌محوری که از پایان جنگ اول در میان ایرانیان متجدد، نفوذ فزاینده‌ای پیدا کرده بود، الهام گرفت

در ادامه برخی‌ از طرح‌های عمده اقتصادی و عمرانی رضاشاه، از جمله معروف‌ترین آنان راه‌آهن سراسری را به‌نقد خواهم ‌کشد، منجمله

◍ آموزش
◍ راه‌سازی
◍ سیاست رضاخان نسبت به ایلات و عشایر
◍ کشاورزی
◍ صنعت

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ در پایان نیز ادعا می‌‌شود که گویا متن سوگند محمدرضاشاه، جانشین رضاخان با کوشش‌های فروغی، از متن سوگند پدرش مذهبی‌‌تر بوده است

ظاهرا منبع مورد استفاده تهیه‌کنندگان این مستند گونه با منبع عباس‌میلانی، نویسنده کتاب شاه در پیشگاه تاریخ همسان بوده، و یا آنان به کتاب میلانی پیش از انتشار دسترسی‌ داشته‌اند. نگاهی‌ به‌نقد فخرالدین‌عظیمی‌، پژوهشگر تاریخ، از کتاب عباس میلانی موضوع را روشن می‌‌کند. عظیمی‌ در نقد کتاب‌میلانی می‌‌گوید:
◍ صفحات ۸۶-۸۷ در مورد مراسم ادای سوگند محمدرضاشاه در مجلس به تفصیل می‌نویسد و می‌‌گوید سخنان او در مجلس هنگام سوگند با سخنان پدرش در تقابل بود…

او در ادامه اضافه می‌‌کند که
◍ اشتباه میلانی در مذهبی‌‌تر خواندن سوگند محمدرضاشاه نسبت به سوگند رضاشاه در عدم توجه به این واقعیت نهفته است که هر دو شاه می‌‌بایست، مطابق قانون اساسی‌، در مراسم سوگند متن اصل ۳۹ متمم قانون اساسی‌ را در مجلس بخوانند، نه چیز دیگری، و هر دو چنین کرده‌اند. لذا متن هر دو سوگند، یکی‌ بوده است!


◍ در بخش‌های بعدی، به مبحث جذاب خدمات و اقدامات عمرانی رضاخان خواهم پرداخت

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ مرثیه‌سرایی برای پایان کار رضاشاه پس از اشغال ایران

در اینجا به‌مرور نقش رضاشاه در رقم‌زدن چنین سرانجامی برای خود، و اشغال ایران بوسیله متفقین می‌‌پردازم

رضاشاه، مانند هر مستبدی دیگر، چنان به سرکوب گسترده همه اقشار اجتماعی، حتی طبقات حاکم دست زده بود که به هنگام حمله متفقین هیچ نیروی اجتماعی‌ای به حمایت از او بر نخاست و تنها تکیه‌گاه او ارتش نیز، به‌سرعت درهم شکست. جان‌فوران می‌نویسد:
سقوط ناگهانی رضاشاه در سپتامبر ۱۹۴۰ (شهریور ۱۳۲۰)، در وحله نخست بر اثر فشار مقاومت‌ناپذیر نظام‌جهانی‌ بر وی و در مرحله بعد حاصل تضاد‌های ناشی‌ از سبک حکومت خود کامه او بود

اما همایون کاتوزیان می‌‌گوید:
◍ اگر شاه پایگاه‌اجتماعی معقولی داشت، و دستکم طبقات بالای جامعه از او حمایت می‌‌کردند، مجبور نبود کناره‌گیری کند و متفقین نیز او را هنگامیکه همکاری با آنان را پذیرفته بود به کناره‌گیری وادار نمی‌‌کردند
◍ هنگامیکه متفقین به ایران حمله کردند شاه عملا تنها بود
◍ هنگام کناره‌گیری رضاشاه هیچ طبقه اجتماعی‌ای وجود نداشت که از رفتن او افسوس بخورد، اگرچه بعدها افزایش و دوام هرج‌ومرج برخی‌ از آنان را ناچار کرد تغییر عقیده بدهند

رضاشاه، بی‌توجه به تغییر معادله جهانی‌، بویژه پس از حمله آلمان به شوروی، ابدا وخامت وضع را درک نمی‌‌کرد ... اگر شخص دیگری احتمال واقعی هجوم انگلیس و شوروی را درک می‌‌کرد، نمی‌‌توانست آنرا با شاه در میان بگذارد. ایمنی‌ و آزادی چنان از بین رفته بود که یکی‌ از اعضای طبقات بالا بعدها در نامه‌ای به تقی‌‌زاده نوشت:
◍ حتی در میان طبقات بالا، انسان از معاشرت با فامیل خود نیز بیم داشت

دکتر کاتوزیان در کتاب اقتصاد سیاسی ایران، نتیجه می‌گیرد که:
◍ این از ویژگی‌‌های بارز #مستبدان‌مطلق‌العنان و خودکامه است که هنگام خطر، وخامت اوضاع را دیرتر از آن درمی‌یابند که بتوانند واکنشی در خور از خود نشان دهند؛ آنها قربانی اعتقاد به شکست‌ناپذیری خودشان و اطلاعات تحریف شده و چاپلوسانه نوکرانشان می‌‌شوند

با چنین اعتقادی، رضاشاه مدت‌ها در برابر فشارهای متفقین مقاومت کرده، درخواست آنان را برای اخراج آلمان‌ها رد کرد، در همین زمان آدولف‌هیتلر طی‌ نامه‌ای از رضاشاه خواست که مقاومت کند و شاه برای نشان دادن خشم خود نسبت به متفقین، در روزنامه اطلاعات اعلام کرد  نمی‌خواهد سفارت‌خانه‌های کشور‌های محور در ایران را ببندد و روابط سیاسی با دولت‌های محور را قطع کند. او ادامه داد:
مأموریت ما در پایتخت‌های کشور‌های محور، مانند گذشته ادامه خواهد یافت و ما به روابط دیپلماتیک با آنها ادامه خواهیم داد


سرانجام شاه زمانی‌ تسلیم فشارها شد که دیگر دیر شده بود. تنها اهرم باقیمانده قدرت او ارتش، همان ارتشی که در یک سال ۴۰ در صد بودجه و بین سال‌های ۱۳۰۷ تا ۱۳۲۰ یک سوم کل بودجه کشور را خرج آن کرده بود، ارتشی که مایه غرور او بود و آنهمه پول و امتیاز را نثار آن کرده بود، چنان به دور از وقار رفتار کرد که بسیاری باور داشتند افسران ارتش برای مخفی‌ کردن لباس نظامی‌شان چادر به سر کرده و از مهاجمان گریخته بودند
شاه که به خشم آمده بود وزیر جنگ و رئیس‌ستاد ارتش را شخصا چنان کتک زد که دست خودش درد گرفت، گویی که قرار است وزیر جنگ کتک‌خور اهل مقاومت باشد.

شاه خود‌کامه، در آخرین دیدار با کابینه‌اش، همچنان غرق در دنیای‌خیالی ساخته خود و اطرافیان چاپلوس، به آنان می‌‌گوید:
◍ در رابطه با برنامه‌ها و اندیشه‌هایم، راز موفقیتم آن بود که هر گز با کسی‌ مشورت نکردم


◍ و البته راز برکناری او نیز جز این نبود

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ در فیلم گفته می‌شود رضاشاه (پیش از تبعید) برای پایان دادن به شایعات املاک‌سلطنتی را به پسرش منتقل کرد

از آنجا که سازندگان این مستند به دلایلی (!) در مورد محتوای شایعات سخنی نمی‌گویند (چون احتمالا شایعات کم‌اهمیتی هستند!)، من نمونه‌هایی از این‌ شایعات را در زیر می‌‌آورم:


رضاشاه در زمین‌خواری شهره خاص و عام بود. زمین‌داران از روی اکراه یا ترس بخشی از املاک خود را به او #پیشکش می‌‌کردند و رضاشاه از زمین‌های سایر نقاط کشور پیشکشی آنان را جبران می‌‌کرد. تقریبا همه زمین‌های استان مازندران (زادگاه رضاشاه)، و بخش‌های وسیعی از گیلان و گرگان، که مرکز تولید برنج ایران بود، به مالکیت خصوصی او درآمد. یعنی دویست روستا با جمیعتی متجاوز از ۳۳۵۰۰۰ نفر در مالکیت او قرار گرفت

دکتر فخرالدین‌عظیمی در بررسی کتاب شاه در پیشگاه تاریخ نوشته دکتر عباس میلانی به نقل از او رقم ۲۰۰۰ ده‌‌‌ غصبی در کل کشور را ذکر کرده و خود معتقد به رقمی بالاتر است. همچنین مبلغ ۶۸ میلیون‌ریال پول نقد رضاشاه را دارایی وی برآورده کرده است

از میلیسپو مشاور آمریکائی رضاشاه نقل شده است که، [رضاشاه] در مجموع سراسر کشور را می‌‌دوشید، دهقانان، عشایر، و کارگران را له‌ می‌‌کرد، و از مالکان‌زمین عوارض سنگین می‌‌گرفت ...

دکتر کاتوزیان نقل می‌‌کند که:
رضاخان حتی زمانیکه وزیر جنگ بود همواره از تسلیم حساب‌های وزارت جنگ برای رسیدگی خودداری می‌‌کرد … اگرچه از او انتقاد می‌‌شد که از بودجه نظامی برای خود ثروت شخصی‌ عظیمی‌ تدارک دیده است. وی در جای دیگری می‌‌گوید یکی‌ از ستایش‌گران پرشور رضاشاه و رژیم پهلوی بعدها چنین نتیجه‌گیری کرد:
متاسفانه تعهد شخصی‌ رضاشاه به پیشرفت ایران با علاقه فزاینده او به گردآوری ثروت‌عظیم شخصی‌ و بی‌‌میلی‌ او به واگذاری مسئولیت به دیگران گره خورده بود. پول‌فراوان و سند مالکیت دهکده‌ها، زمین‌های‌کشاورزی، و جنگل‌ها به دست شاه آمد …

و دکتر جان‌فوران می‌نویسد:
رضاشاه در سال ۱۳۰۵ خورشیدی ضمن بیانات پارسایانه‌ای گفت، ثروت موجب ناراحتی شدید فکری می‌شود. نمی‌گذارد شخص توجه خود را صرف منافع عمومی‌کند. اما همین شخص در پایان سلطنت‌ خویش … یکی از ثروتمندترین افراد ایران بود. در بانک ملی موجودی او از یک میلیون ریال در سال ۱۳۰۹ به ۶۸۰ میلیون ریال (۷ میلیون پوند انگلیس) در ۱۳۲۰ رسید. علاوه بر این، املاک وسیعی شامل ۳ میلیون جریب زمین داشت، در کارخانه‌ها، شرکت‌ها و انحصارهای متعدد داخلی سهام زیادی داشت که سود سرشاری را به همراه می‌آورد


شاید این مختصر، برای پایان دادن به آن #شایعات کافی باشد

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

بنا به اجماع اکثر منابع معتبر تاریخی، حذف سیاسی یعنی آدم‌ربایی، خفه‌کردن، مسموم‌کردن، به شیوه‌های‌مختلف کشتن و مایه‌کوبی پهلوی نه خاص دوران پیری او که از همان ابتدای کار به‌عنوان روش کاری سیستماتیک برای از بین بردن مخالفین، و نیز برای از میان برداشتن یاران و کارگزاران برجسته، کاردان، و وفادار شاه، که پس از مدتی‌ مانند همه مستبدان تاریخ ایران به آنان بدگمان می‌‌شد، به‌کار گرفته‌شده بود. حذف‌سیاسی مخالفان به کنار، نمونه‌های صاحب‌نام کارگزاران و یاران وفادار شاه را که حذف‌سیاسی شدند در زیر می‌‌آورم:

◍ دوست وفادار و وزیر جنگ کابینه‌اش، جعفرقلی‌خان سردار اسعد را یک روز پس از آنکه به خوبی‌ و خوشی باهم ورق‌بازی کرده بودند، به زندان فرستاد و سپس دستور داد او را در زندان بکشند

◍ نصرت‌الدوله‌فیروز، وزیر دارایی، در سال ۱۳۰۸ پس از خروج از مجلس روضه‌خوانی عاشورا که به همراه رضاخان بود، دستگیر، با اتهام‌های ساختگی روانه زندان و بعد تبعید کرده و در سال۱۳۱۶ در تبعید خفه کردند

◍ علی‌اکبر داور، وزیر توانا و برجسته دادگستری و دارایی، طراح نظام‌قضایی جدید ایران و اقتصاد سیاسی کشور، برای اجتناب از سرنوشت مشابه فیروز، خودکشی کرد

◍ تیمورتاش در سال ۱۳۱۱ برکنار و سپس در زندان کشته شد

◍ محمدعلی‌ فروغی نخست‌وزیر وفادار شاه در سال ۱۳۱۴ به جرم شفاعت پدر زنش برکنار و بدنام شد

◍ فرج خان بهرامی، رئیس دفتر شاه و آموزگار ایدئولوژیکی او، برکنار و تبعید شد

احمد متین‌دفتری، نخست‌وزیر، بدون هیچ اتهامی دستگیر و زندانی شد.

◍ دکتر مصدق، که از سال ۱۳۰۷ به دور از سیاست در ملک شخصی‌ خود زندگی‌ می‌‌کرد، بدون هیچ اتهامی دستگیر و در قلعه‌ای در خراسان زندانی شد

◍ مخبرالسلطنه‌هدایت، شش سال نخست‌وزیر شاه در خاطرات خود می‌نویسد: کسی‌ اسم شاه را می‌‌آورد یقه‌اش را می‌‌چسبند که منظورت چه بود و کار به جایی‌ کشیده که شاه طالب ایمان به خودش است

◍ و بالاخره تقی‌ زاده گفت: رضاشاه حتی گمان می‌‌کرد که پسرش محمدرضا با انگلیسی‌ها ساخته است. چه شانسی‌ داشت محمدرضا که در قرن بیستم می‌‌زیست، در غیر این صورت یا کشته می‌‌شد یا دست کم چشمانش از حدقه درمی‌‌آمد.


◍ مسئله کشف‌حجاب به کمک عکس‌ها و کلیپ‌های پسند روز به‌عنوان رهایی زنان جلوه داده می‌‌شود

به نظر نمی‌‌آید که با هیچ رنگ و لعابی بتوان حمله پلیس به مادر بزرگان ما را، رهایی‌زنان جلوه داد. فرمان ناگهانی شاه برای کشف‌اجباری‌حجاب، و اعمال آن به شیوه فوق که موجب مقاومت‌هایی نیز شد مانند برخی‌ اقدامات و دستورات دیگر او برای تغییر لباس، از جمله تغییر کلاه پهلوی اجباری پیشین، به کلاه شاپوی فرنگی‌، متأثر از احساس شرم او نزد اروپاییان بود. کاتوزیان از مخبرالسلطنه‌هدایت نقل می‌‌کند که:
در ملاقات روزی شاه کلاه مرا برداشت و گفت حالا این یکی‌ چطور است؟ گفتم فی‌‌الجمله از آفتاب و باران محافظت می‌‌کند، اما آن کلاه که داشتیم اسمش بهتر بود. آشفته چند قدمی‌ حرکت فرمودند، گفتند آخر من می‌‌خواستم همرنگ شویم که ما را مسخره نکنند.

برای مسخره نشدن، البته، سر و شکل ظاهری بومیان باید برای مدرنیزاسیون تغییر می‌کرد. مخبرالسلطنه در مورد کشف حجاب می‌نویسد:
زن‌ها لباس بلند پوشیدند و روسری بر افکندند. پلیس دستور یافت روسری را از سر زن‌ها بکشد. روسری پاره شد و اگر ارزش داشت تصاحب. مدتی‌ زد و خورد بین پلیس و زن‌ها دوام داشت. بسیار زن‌ها را شنیدم که از خانه بیرون نیامدند

◍ واقعه خونین مسجد گوهرشاد مشهد در اعتراض به کلاه‌اجباری که طی آن بین چندصد نفر کشته شدند نیز از دیگر هزینه‌های این #شبه‌مدرنیسم آمرانه بود

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ در مورد علت مخالفت مصدق با انتخاب رضاخان به‌عنوان پادشاهی باقدرت اجرایی، مستند رضاشاه به شیوه‌ای تحریف‌آمیز جمله‌ای از نطق مصدق را در اظهار تاسف نسبت به از دست رفتن رئیس‌الوزرایی قوی و کاردان، با پادشاه شدن او، نقل کرده و بقیه نطق را سانسور می‌کند. دکتر مصدق در نطق خود در مجلس، پس از تعریف و تمجید از رضاخان به خاطر اقدامات او در تأمین امنیت کشور، به تشریح دلایل مخالفت خود با پادشاهی سردار سپه پرداخته و در قسمتی از نطق که به‌وسیله تهیه‌کنندگان فیلم سانسور شده است چنین می‌گوید:

بنده اگر سرم را ببرند تکه‌تکه‌ام بکنند و آقای سید یعقوب هزار فحش به من بدهد زیر بار این حرفها نمی‌‌روم. بعد از بیست سال خونریزی! آقای سید یعقوب! شما مشروطه‌خواه بودید، آزادی‌خواه بودید، بنده خودم شما را در این مملکت دیدم که پای منبر می‌‌رفتید و مردم را دعوت به آزادی می‌‌کردید، حالا عقیده شما این است که یک کسی‌ در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم رئیس الوزرا باشد، هم حاکم؟ اگر این‌طور باشد که ارتجاع صرف است، استبداد صرف است، پس چرا خون شهدای راه آزادی را بی‌ خود ریختید؟ چرا مردم را به کشتن دادید؟ می‌خواستید از روز اول بیایید بگوئید که ما دروغ گفتیم و مشروطه نمی‌‌خواستیم. یک ملتی است جاهل و باید با چماق آدم شود! ...

البته در همان جلسه اکثریت قاطع، که شب پیش از جلسه‌ مجلس در خانه سردار سپه جمع‌آوری شده و تعهد سپرده بودند، به تغییر سلطنت رأی مثبت دادند


◍ در فیلم به گونه‌ای مبهم و با کلی‌گویی ادعا می‌‌شود که رضاشاه به علت مذاکرات طولانی و فرسایشی، نسبت به کارایی اطرافیان خود دچار تردید می‌‌شود

بنظر می‌رسد این ادعا متوجه قرارداد نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس باشد. ماجرای برخورد تند و آمرانه رضاشاه با قرارداد دارسی، پاره کردن و افکندن آن در بخاری و سپس پذیرفتن قراردادی دیگر با افزودن ۳۰ سال به مدت آن، اگرچه با شرایطی بهتر، در همه منابع نقل شده است.
دکتر کاتوزیان می‌نویسد:
◍ پس از مذاکرات طولانی با شرکت نفت ایران و انگلیس، ناگهان در سال ۱۳۱۱ این شرکت درآمد ایران از نفت را یک‌چهارم سال پیش از آن اعلام کرد. شاه که برآشفته شده بود دستور لغو قرارداد را داد. اما مذاکرات بعدی منجر به قرارداد نفت ۱۳۱۲ شد، این قرارداد شرایط بهتری از قرارداد قبلی‌ داشت اما مدت امتیاز را ۳۰ سال افزایش می‌‌داد…افزایش مدت قرارداد مایه نارضایتی‌ ایرانیان شد و آنان را به این نتیجه رساند که کل ماجرا توطئه‌ای بوده که شاه با رضایت خاطر در آن شرکت داشته است. همین موضوع ریشه جنبش ملی‌‌کردن نفت در سال ۱۳۳۰ بود

جان‌فوران می‌‌گوید:
◍ ... رضاشاه شتابزده به لغو امتیاز پرداخت و در نهایت هم نابخردانه مدت آنرا تمدید کرد

تقی‌‌زاده امضاکننده قرارداد، بعدها اعلام کرد که قرارداد را برخلاف میل خود و به دستور رضاشاه امضا کرده است. با این اوصاف معلوم نیست در اقدامی که رضاخان خود آمرانه شروع‌کننده و پایان دهنده آن بوده، کارایی اطرافیان چه نقشی در ایجاد تردید نسبت به آنان (ویژگی همه دیکتاتورها)‌ بازی کرده است


◍ بی‌ اعتمادی نسبت به نظام پارلمانی به علت مذاکرات و مصالحه‌های متعدد، و لذا تغییر رفتار و دیدگاه شاه نسبت به اطرافیان خود از دیگر القائات مستند و شاید یاوه‌ترین ادعایی باشد که برای توجیه استبداد رضاشاه بکار می‌‌رود. کمی‌ جلوتر هم گفته می‌‌شود که با پیرتر و بدگمان شدن، رضاشاه، با حذف سیاسی و خانه‌نشین کردن اطرافیان، بار سنگین مدیریت کشور بر دوش او قرار گرفت.

راست آنکه بی‌اعتمادی نسبت به همه کس و همه‌چیز از جمله بی‌ اعتمادی نسبت به نظام پارلمانی به علت مذاکرات طولانی و مصالحه‌های متعدد، و حتی بی‌اعتمادی نسبت به پسرش محمدرضا، از خصوصیات استبدادی شاه ناشی‌ می‌‌شد. استبدادی که همه نهادهای نوپای دموکراتیک از جمله مجلس را حذف یا بی‌خاصیت کرده بود. فوران می‌‌گوید:
◍ مجلس از همان آغاز کلا به‌صورت مهر تأیید دستورات و سیاست شاهانه درآمد. چهار حزب سیاسی که در اواخر دهه ۱۹۲۰ میلادی در مجلس نماینده داشتند همه اساسا طرفدار رژیم بودند اما باز هم رضاشاه آنها را منحل کرد چون بیم آن‌ داشت که رقیبان وی در این حزب‌ها متشکل شوند

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ علت مخالفت مدرس با جمهوری‌خواهی با بریده‌ای از سخنان او، صرفا خلاف اسلام بودن جمهوری جلوه داده می‌‌شود. درحالیکه به گواه همه منابع تاریخی، مدرس سیاست‌مداری زیرک بود که در راه جلوگیری از تبدیل رضاخان به حاکمی مطلق العنان به تاکتیک‌های گوناگونی دست می‌‌زد، و آخر نیز در همین راه کشته شد
دکتر کاتوزیان می‌نویسد:
◍ مدرس، مجتهد - سیاستمدار زیرک، که معمولا رهبری اکثریت‌مجلس را به دست داشت، به زودی از گرایش رضاخان به دیکتاتوری هراسان شد و کوشید قوام را به‌عنوان بدیل اوپیش بیندازد

و در جریان جنبش جمهوری‌خواهی نیز ایشان ذکر می‌کنند:
◍ ... مدرس، در مقام رهبر جناح مخالف دولت در مجلس، خوب عمل کرد. روزیکه قرار بود لایحه ایجاد جمهوری به بحث گذاشته شود، جمع بزرگی بیرون مجلس گرد آمدند تا پشتیبانی خود را نه از رضاخان، که به چنین حمایتی امید داشت، بلکه از مدرس اعلام کنند

چنین حمایتی، البته، عزم رضاشاه را در حذف سیاسی او جزم کرد. به نوشته دکتر فوران:
◍ در ۱۳۰۵ خورشیدی، به جان مدرس سوءقصد شد که ناکام ماند. سپس در سال ۱۳۰۸– ۱۳۰۷ خورشیدی، به دستور شاه وی را به نقطه دور دستی تبعید و در ۱۳۱۷ خورشیدی مسموم کردند


◍ گفته می‌‌شود که پس از استعفای رضاخان سیل تلگراف (لابد از طرف ملت!) به مجلس سرازیر شد

واقعیت، همان‌گونه که دکتر کاتوزیان نیز آورده است، این بود که به هنگام بحث پیرامون لایحه جمهوری‌خواهی جمعیت زیا دی بیرون از مجلس به پشتیبانی از مدرس تجمع کردند. نگهبانان مجلس به دستور رضاخان برای پراکندن جمعیت به مردم حمله کرده، به ضرب و شتم آنان پرداختند. این امر موجب توبیخ رضاخان به‌وسیله رئیس مجلس #موتمن‌الملک شد. احمدشاه از این رویداد دلگرم شده، از لندن دستور برکناری رضاخان را داد. اما پس از برکناری رضاخان تعدادی از فرماندهان ارتش او در استان‌ها تهدید به حمله به تهران و اشغال پایتخت کردند، و لذا مجلس به ناچار رضاخان را به مقام نخست‌وزیری بازگرداند


◍ تاکتیک بالا مجددا در روایت به‌کار گرفته‌شده و گفته می‌‌شود مردم و علما دسته‌دسته برای سخنرانی علیه قاجار و درخواست یکسره کردن کار به خانه سردار سپه رفتند. ببینیم تاریخ چه می‌‌گوید:
رضاخان تنها پس از شکست جنبش جمهوری‌خواهی ارزش حمایت فعال دستگاه‌مذهبی‌ را درک کرده و به قم رفت و پس از آن با حرکت‌هایی‌‌چشمگیر، به‌ویژه با راه انداختن و رهبری هیئت‌های عزاداری محرم با شرکت ارتشیان، خود را متعهد به دین نشان داد. در عوض، روحانیون به حمایت علنی از رضاخان پرداختند و هدایایی از خزانه عتبات برای او فرستادند


◍ در روایت مستند نقش درخواست‌ها و اقدام های دستوری بدیده اغماض نگریسته می‌شود، اقدام‌هایی از این قبیل: در آبانماه ۱۳۰۲ طومارهایی که با دستور مقام‌های رسمی‌ تهیه شده بودند با درخواست انحلال سلسلهٔ قاجاریه به مجلس فرستاده شدند

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ مستند رضاشاه

با بهره‌گیری از این نگرش، به تماشای مستند رضاشاه می‌‌نشینیم و ادعاها و القائات آن را با واقعیات تاریخی مقایسه می‌‌کنیم:

◍ در همان ابتدا فیلم می‌‌گوید، تصمیم به کودتا با کمک ژنرال‌ایرونساید گرفته شد ... رضاخان مدت‌ها مترصد فرصتی بود که برای سر و سامان دادن به وضعیت آشفته ایران کاری تاثیر گذار انجام دهد

واقعیتی تاریخی در اینجا واژگونه بیان می‌‌شود، کودتا نه حاصل تصمیم رضاخان و کمک ژنرال ایرونساید، که حاصل تصمیم وزارت‌جنگ انگلستان، دولت‌امپراتوری هند (مستعمره انگلیس در آن زمان)، وزارت خارجه انگلستان، و انتخاب رضاخان برای انجام آن بود

دکتر خسرو شاکری می‌گوید: برنامه کودتا را وزارت‌جنگ، دولت امپراتوری هند، همراه با وزارت خارجه لندن (اما بدون اطلاع لرد کرزن) ریختند و در ظاهر بدست سیدضیا و رضاخان اما در اصل به‌وسیله دستگاه Intelligent Service به رهبری افسر اطلاعاتی‌ #اسمایس به اجرا گذاشتند

ژنرال ایرونساید در خاطراتش می‌نویسد که: یک دیکتاتوری‌نظامی می‌‌تواند مشکلات ایران را حل کند و ما امکان پیدا می‌‌کنیم بی‌‌هیچ درد سری قوایمان را از ایران بیرون ببریم

دکتر کاتوزیان نیز می‌نویسد: آیرونساید احساس کرد ممکن است یک دیکتاتوری نظامی هرج‌ومرج و یا بلشویسم را سرکوب کند و اعتبار انگلیس را نیز نجات بدهد. از سوی دیگر سید ضیاءالدین طباطبایی (روزنامه‌نگار برجسته و فعالی‌ سیاسی که با دیپلمات‌های انگلیسی در تهران روابط نزدیکی‌ داشت) و اعضای کمیته‌آهن که او تشکیل داده بود، به دنبال فرصتی بودند تا دولتی نیرومند، ترجیحا با شرکت اعضای همان گروه بر سر کار بیاورند. اینان همه باهم تصمیم گرفتند که پیش از خروج نورپر فورس ، در فروردین ۱۳۰۰ خورشیدی مصادف با آوریل ۱۹۲۱ میلادی، قزاق‌ها را برای کودتا به تهران بیاورند. آنان در جست‌وجوی فرماندهی برای رهبری کودتا، نخست با امیر موثق (سپهبد نخجوان بعدی) تماس گرفتند که بلندپایه‌ترین افسر قزاق میدانی‌ بود، اما او این تقاضا را رد کرد. در نتیجه بر سر رضاخان‌میرپنج توافق شد


◍ راوی فیلم می‌‌گوید، احمدشاه چاره‌ای جز نخست‌وزیری رضاخان نمی‌‌دید

چرا احمدشاه چاره دیگری نداشت؟ پاسخ را می‌‌توان در این روایت دید: در مهر ۱۳۰۲ سردار انتصار (مظفر اعلم بعدی)، ظاهرا داوطلبانه، در اعترافی مفصل به پلیس گفت که دو سال پیش از آن قوام کوشیده بود با او برای قتل رضاخان توطئه کند. بعید است این اتهام درست باشد، صرفا به این دلیل که نه تنها انتصار عفو شد، بلکه در تمام دوره حکومت رضاخان و رضاشاه مقام‌های مهمی‌ داشت ... رضاخان از این داستان برای زدن چهار هدف استفاده کرد
◍ دولت مشیر استعفا داد
◍ قوام داوطلبانه به تبعید رفت
◍ احمدشاه ایران را به مقصد اروپا ترک کرد (و هرگز بازنگشت)
◍ رضاخان نخست‌وزیر شد

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ تکرار تاریخ

در تاریخ پر فراز و نشیب‌ ایران ظهور پادشاهان مقتدر و مستبد، پس از یک دوره طولانی هرج‌ومرج، با سرکوب شورشیان داخلی‌، و شکست دادن نیروهای متجاوز خارجی‌، احیای یکپارچگی، و فراتر از آن گسترش مرزهای کشور، به کرات اتفاق افتاده است. امری که پروفسور همایون‌کاتوزیان آن را به‌صورت دور تکراری هرج‌ومرج - استبداد - شورش - هرج‌ومرج فرموله کرده است

از تاریخ معاصر ایران می‌‌توان نمونه شاه‌عباس را مثال آورد. پس از مرگ شاه‌طهماسب صفوی، ایران به مدت ۱۲ سال دچار هرج‌ومرج و آشوب و پدیده همزاد آن، غارت شد. ازبک‌ها از شمال شرقی و عثمانیان از شمال غرب به ایران حمله کرده، قسمت‌هایی‌ از ایران آن زمان را متصرف ‌‌شدند. شورش‌های داخلی‌ و قبیله‌ای شیرازه باقیمانده کشور را از هم پاشیده بود. در این میان شاه‌عباس ۱۷ ساله ظهور کرد:
▨ او به یاری ارتش جدیدالتاسیس ۴۰،۰۰۰ نفری خود، بار دیگر آرامش را به ایران بازگردانید.در سال ۱۵۹۷ میلادی (۹۷۶ خورشیدی) اغلب ایالاتی که تحت حکومت صفویه بودند از درگیری داخلی‌ نجات یافته و حکام خودسر از حکومت ایالت‌ها برکنار شدند. شاه‌عباس سپس متوجه دشمنان‌خارجی‌ شد و خراسان را از ازبک‌ها و تبریز و گرجستان را از عثمانی پس گرفت. وقتی‌ در سال ۱۶۲۹ میلادی (۱۰۰۸ خورشیدی) شاه‌عباس درگذشت صورت‌بندی اجتماعی ایران در اوج قدرت و استحکام بود

دکتر کاتوزیان، در مورد شاه‌اسماعیل و شاه‌عباس صفوی می‌نویسد:
▨ با هیچ درجه‌ای از قطعیت نمی‌‌توان فرض کرد که اگر شاه‌اسماعیل در نبرد تبریز در سال ۹۰۶ قمری یا پیش از آن کشته شده بود، ایران بار دیگر به‌عنوان یک بدنه سیاسی متحد به جا می‌‌ماند
▨ همچنین بسیار بعید است که اگر شاه‌عباس‌اول (۹۹۶ قمری) در جوانی‌ کشته شده بود - چنانکه اندکی‌ پیش از اقدام او برای کسب تاج و تخت ممکن بود - سلسلهٔ صفویه به زندگی‌ خود ادامه می‌‌داد یا حتی ایران از تجزیه نجات پیدا می‌‌کرد


لذا رضاخان نه اولین ناجی ایران از آشوب، هرج‌ومرج و خطر تجزیه، و نه‌ اولین موسس ارتش ثابت و دائمی بوده است. البته هیچ ناظر منصفی نمی‌‌تواند بر اقدامات عمرانی رضاشاه چشم پوشد. از برقراری امنیت و تأمین یکپارچگی کشور گرفته تا اصلاحات عمده اداری و حقوقی، ایجاد نظام قضایی جدید، گسترش و نوین‌سازی آموزش و مدارس، ایجاد نهاد نوین ارتش، ایجاد و گسترش صنایع، تأسیس بانک ملی‌، لغو کاپیتولاسیون، بازسازی و نوسازی شهرها، و پیشرفت بهداشت عمومی‌. اینها آرزوهایی بود که مشروطه خواهان ایران همواره در سر داشتند و با گردآمدن پیرامون رضاخان و بعد رضاشاه، به آنها جامه عمل پوشاندند

پژوهش‌گرانی چون یرواند آبراهامیان، جان‌فوران، و به‌ویژه همایون‌کاتوزیان، به دور از پیش‌داوری و با استفاده از نقد علمی، درحالیکه به اقدامات عمرانی و نیز اشتباهات، و اثرات مخرب حکومت‌استبدادی رضاشاه پرداخته‌اند، جایگاه او را در مسیر حرکت اجتماعی به‌صورت مجموعه‌ای واحد به قضاوت نشسته‌اند. کاتوزیان در پاسخ کسانی که، به تفکیک، بر سیاست‌های اقتصادی رضاشاه تاکید دارند می‌‌گوید:
▨ سیاست‌های اقتصادی یک رژیم و پی‌‌آمد‌های آنرا نمی‌‌توان از سا‌یر تصمیمات و عواقب آن جدا کرد …


با این‌همه، بسیاری از ایرانیان تحصیل‌کرده، تلویحا یا صریحا، در نوشته یا در گفتار، تمایز اشکاری میان عواقب مختلف استبداد رضاشاهی‌ قائل شده‌اند:
▨ فی‌‌المثل نفی دیکتا‌توری (که البته کاربرد آن در این مورد خطاست)، یا یورش او به مذهب، و پذیرفتن و تحسین کردن احساسات و آرمان‌های ناسیونالیستی و یا سیاست‌های تجدد‌خواهانه‌اش. آنها اغلب فراموش می‌‌کنند که آن دیکتاتوری و این صنعتی‌کردن، یا آن یورش به همه سنت‌ها و این نوسازی، فراوردهای مشترک یک و تنها یک نظام هستند

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

◍ فراز و فرود روحیه‌انقلابی

هنوز فریاد تهییج‌کننده هادی‌غفاری، آخوندک‌جوان و انقلابی‌ دوران‌انقلاب، و حجت‌الاسلام اصلاح‌طلب (!) کنونی در گوشم زنگ می‌‌زند:
▨ تنها ر‌اه رهایی، جنگ‌مسلحانه

راز دل‌نشینی این شعار و این فریاد، که در اشتراک و تطابق با شعار رادیکال‌ترین نیروی‌چپ در طیف نیروهای سیاسی آنزمان ایران، چریک‌های‌فدائی خلق، سر داده می‌‌شد، در پاسخ‌گویی به عطش جوشان نسل‌جوان، عصیان‌زده و شوریده بر استبداد، برای سرنگونی رژیم‌شاه بود
انقلاب، البته، راه دیگری را رفت، و این شور و عطش انقلابی را به مجرای تظاهرات‌توده‌ای و اعتصابات فلج‌کننده هدایت کرد. شاه در سرکوب و استبداد تا آنجا پیش رفته بود که هیچ پایگاه اجتماعی‌ای برایش باقی‌ نمانده بود. حتی اقشاری که موقعیت و جایگاه طبقاتی آنها مدیون رژیم‌شاه بود، به او پشت کردند. شاه عملا تنها مانده بود، درست همان‌گونه که رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ تنها ماند، و همان‌گونه که در سراسر تاریخ ایران این دور تکرار شده است و گویی سرنوشت تلخ و غم‌انگیز مستبدین همواره اینگونه رقم خورده است

پس از فرو نشستن آتش انقلاب، اما، روی دیگر این شورش و دلباختگی به قیام، دلسردی و پشیمانی است. با گذر زمان، آنگاه که مشکلات رخ می‌‌نمایند، و آنگاه که زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم را در مضیقه قرار می‌دهد و آنان از شرایط موجود به تنگ می‌‌آیند، نوستالژی نسبت به دوران گذشته، بستر مناسبی برای ترسیم تصویری غیرواقعی از آنچه که بر آن شوریده بودند فراهم می‌‌کند. بسیاری از جوانان انگشت اتهام را به‌سوی پدران و مادران خود که انقلاب کردند و به‌سوی روشنفکران رادیکالی که شعار‌هایی‌ از آنگونه داده بودند، می‌‌گیرند. پشیمانی از شورش، از ویژگی‌‌های جوامع استبدادی است. انقلاب جاری مصر نمونه گویایی پیش‌روی ماست. دکتر آصف‌بیات، استاد جامعه‌شناسی‌ دانشگاه Illinois (ایلینوی) آمریکا که بیش از ۱۷ سال در مصر زیسته و در دانشگاه آمریکایی قاهره تدریس کرده بود، می‌‌گوید خود در سفر اخیرش به مصر شاهد گرایش به بازگشت به‌سوی حسنی‌مبارک دیکتاتور سابق مصر، در میان مردم مصر بوده، گرایشی که در حال گسترش است:
▨ … البته این احساس تا حدی طبیعی هم هست، نوستا لژی به دورانی که شغل بود و کاری برای انجام دادن، دورانی که امنیت و توریسم بود. موضوع خیلی‌ خطرناک اینست که ارتشی که دو سال قبل مورد نفرت بسیاری از شهروندان مصر بود، اکنون محبوب آنها شده، و حتی برای بسیاری از مردم تبدیل به قهرمان شده است

چهل و دو سال پس از انقلاب، پس از نفی کلیت خاندان‌پهلوی و هر چیز و هر نشانه‌ای از آنان، اینک، بر بستر اجتماعی متفاوتی، شاهد رشد گرایش‌هایی به‌سوی رضاخان هستیم. اگر پیش‌ازاین تاکید و اغراق در این زمینه از سوی وابستگان به خاندان پهلوی و شیفتگان #شبه‌مدرنیسم و ناسیونالیسم به عمل می‌‌آمد، اینک می‌‌توانیم این گرایش را در کلام بخشی از نیروهای درون ج.ا، مانند سردار قالیباف و زیباکلام ببینیم. طبعا چنین شرایطی، و بر زمینه کم‌اطلاعی و بی‌اطلاعی گسترده، فیلم‌ها و روایاتی از این قبیل، و دقیق و منصفانه خواندن آن از سوی افرادی مانند علی‌‌میرفطروس، مشاور فرح و شخص #منتظرالسلطنه می‌‌تواند برداشتی یکسویه و غیر واقعی‌ از بخشی از تاریخ معاصر میهن‌مان را دامن زند. امری که در خدمت استبداد در لباسی دیگر خواهد بود

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⧉ تحریف‌تاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند #رضاشاه

مستند تلویزیون منو تو در باره رضاخان طی یادداشت‌هایی‌ کوتاه به‌نقد گرفته شد. شاید نقدکنندگان با توجه به کثرت آثار و منابع تاریخی، و آشکار بودن گرایش و روش کاملا یکسویه این مستند در گزارش تاریخ، ضرورتی برای پرداختن مشروح‌تر به این فیلم ندیده‌اند. اما در شرایط اجتماعی کنونی، این مستند می‌‌تواند بستر مناسبی نزد بخش‌های بی‌اطلاع از تاریخ نسل جوان پس از انقلاب، و نیز بخش‌هایی‌ کم اطلاع از نسلی که در انقلاب اسلامی شرکت داشته‌اند بیابد، امری که پس از پخش مستند در پیرامون خود و بخصوص در شبکه‌های اجتماعی شاهد آن بوده‌ام. این فیلم، که شکل و شمایلی مستند دارد، با استفاده از عکس‌ها و کلیپ‌هایی‌ بعضا منتشر نشده، فقر و فلاکت و عقب‌ماندگی ایران در اوایل قرن بیستم را بخوبی به تصویر درآورده و زمینه‌ای مناسب برای تبلیغ نقش رضاخان به‌عنوان ناجی‌ایران را فراهم می‌‌کند. این نوشنار احتمالا برای بینندگانی که مستند #رضاشاه را همان‌گونه که به آنها عرضه‌شده، بی‌کم و کاست و بدون نگرش نقادانه می‌پذیرند، حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد. اما برای آنان که، صرف‌نظر از جدل‌های ایدئولوژیکی، می‌خواهند بدانند دلایل و مستندات یکسویه خواندن نگرش این فیلم کدام است، من در این مقاله با استفاده از پژوهش‌های استادان برجسته تاریخ و اقتصاد، مطالبی را نشان می‌دهم و به بحث می‌گذارم که روشن می‌کنند این مستند در واقع، تاریخ را به سود مقاصد سیاسی و احتمالا مالی گردانندگان و سرمایه‌گذاران کانال تلویزیونی منو تو، جعل و تحریف می‌کند

در این نوشتار بلند، از پژوهش‌های تاریخی سال‌های اخیر، بویژه برخی‌ آثار دکتر #همایون‌کاتوزیان پژوهشگر برجسته تاریخ‌ایران و نویسنده کتاب‌های اقتصاد سیاسی ایران، دولت و جامعه و کتاب اخیر ایشان ایرانیان، دوران باستان تا دوره معاصر، و نیز حاصل پژوهشی ۱۲ ساله در تاریخ ۵۰۰ ساله اخیر ایران تحت عنوان، مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران نوشته دکتر جان‌فوران استفاده می‌کنم، می‌کوشم به دور از جهت گیری‌های ایدئولوژیکی ادعاهای تهیه‌کنندگان مستند رضاشاه را محک بزنم، راست و ناراست آن را به قضاوت اعضای خردمند کانال وا ‌گذاشته، و رضاخان را از منظر این پژوهشگران آکادمیک در جایگاه تاریخی خود نشان خواهم داد

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
​​انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


#رضاشاه و ایران

در این نوشتار از برخی مطالب مهم صرف‌نظر کردم، اما بزودی نسخه کامل این نوشتار را در قالب PDF در کانال قرار خواهم داد

چ) سخن پایانی:
این بود خلاصه‌ای از سوغات دیکتاتوری مرگبار و فاسد رضاپهلوی برای ایرانیان. حال خود قضاوت کنید آیا شایسته است چنین دیکتاتوری را ستودن و او را با لقب کبیر و پدر ملت نامیدن؟ اضافه بر آن باید که از این برگ‌سیاه تاریخ ایران درس گرفت تا دیگر بار گرفتار یک دیکتاتور جدید نشد. توجه داشته باشیم که رضاخان زمانی روی کار آمد که کشور ایران در آشفتگی جنگ اول و عواقب آن گرفتار آمده بود و جمعی از روشنفکران ایرانی شوربختانه به این نتیجه رسیده بودند که به جای یک دموکراسی پایدار، تنها یک دیکتاتور قوی می‌تواند مملکت را نجات دهد که دیدیم آن نشد که می‌پنداشتند و دیکتاتور نه تنها مملکت را گرفتار یک بحران تاریخی کرد، بلکه حساب خود آن روشنفکران را نیز یک به یک رسید. قانون مشروطه را زیر پا گذاشت و بذر درختی را کاشت که سال ۵۷ به بار نشست

بیایید با خواندن واقعیت‌های تاریخ، نه آنچه عده‌ای جاهل گوش و چشم‌بسته، به دروغ به خورد ملت می‌دهند، از تکرار آن جلوگیری کنیم


راز اندوهبار خدایان و پادشاهان در اینست که انسان آزاد است

#پایان


ᴊσɪη υѕ ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


#رضاشاه و ایران

دولت انگلیس پس از پایان جنگ‌اول مهمترین دشمن خود را بلشویک‌های‌روسیه و دولت کمونیستی‌شوروی می‌دانست. انگلیسی‌ها درطی جنگ داخلی شوروی در جنوب روسیه در باکو و سپس گیلان جنگ‌های متعدد با بلشویک‌ها و میرزاکوچک‌خان داشتند و آماده جنگ‌های بعدی بودند. پس از شکست در ناحیه باکو و از دست دادن چاه‌های نفت آن ناحیه، نظامیان انگلیس بهترین نقطه برای حمله‌ای احتمالی به شوروی را ناحیه صحراهای مسطح و کم جمعیت ترکمنستان و قزاقستان تشخیص دادند. استراتژی حمله به صورت یک حمله سریع با استفاده از مسلمانان این ناحیه بود. انگلیسی‌ها می‌دانستند که تسلط دولت‌شوروی بر آن نواحی محرز نیست و در صورت یک حمله سریع می‌توانند سراسر ناحیه شرق شوروی را تصرف کرده و سپس دولت شوروی را ساقط سازند. جالب است که رضاحان راه‌آهن را به آن ناحیه رساند، چون انگلیسی‌ها مسیر قفقاز و باکو را قبلا آزموده بودند و با شکستی مشعشعانه مجبور به فرار از آن ناحیه شده بودند.

کافی است نگاهی به نقشه ایران و راه‌آهن سراسری رضاشاه بیندازید خواهید دید کوتاهترین مسیر ممکن برای رسیدن از خلیج فارس به ناحیه شرق دریای خزر در شوروی انتخاب شده است. با ساختن بندری کوچک در نقطه انتهایی راه‌آهن سراسری در جنوب شرقی دریای خزر انگلیس‌ها می‌توانستند قطعات کشتی‌های جنگی خود را سریعا به دریای خزر رسانده و آنجا سوار کنند و دریای خزر را در اختیار بگیرند و ضمنا از ناحیه شرق دریای مازندران و بدون برخورد به مقاومتی عمده عمیقا در داخل خاک شوروی نفوذ کنند و سرزمین‌های کم‌جمعیت این ناحیه را به سرعت تصرف کنند

این موضوع بقدری شفاف بود که حتی روزنامه‌های آزاد غربی در آن زمان نوشتند که شاه ایران راه‌آهنی ساخته که ازهیچ‌کجا به هیچ‌کجا میرود و اسم آن را A railway from nowhere to nowhere گذاشته بودند. از بندری بی‌نام و نشان در خلیج‌فارس به بندری بلا استفاده در حاشیه شرقی دریای‌مازندران

مسیر واقعی راه‌آهن شمالی جنوبی ایران که حتی از زمان قاجار پیشنهاد شده بود و سپس مجالس اول ایران آن را تصویب کرده بودند ولی متاسفانه بودجه‌ای برای ساخت آن در میان نبود (و هرکه به نقشه ایران نگاه کند فورا در می‌یابد که مسیر یک راه آهن شمالی‌جنوبی در ایران آن مسیر است) از بندرعباس و از طریق شیراز و اصفهان به تهران و سپس به رشت و بندرانزلی بود که آنزمان بندر درجه یک تجارتی - مسافرتی شمالی ما به حساب می‌آمد

نکته مهم دیگر در ساخت این راه آهن این است که به جز از اهواز و تهران از شهر مهم دیگری در مسیر خود عبور نمی‌کند و این همیشه باعث تحیر مهندسان و متخصصان راهسازی و حمل و نقل بوده است ولی دلیل آن بسیار ساده است

همانطور که گفتم، این راه‌آهن برای مقاصد تجارتی - ترانزیتی و سفرهای داخلی ساخته نشده بود و صرفا یک راه‌آهن نظامی بود و به همین دلیل نیز باید از شهرهای پرجمعیت ایران اجتناب می‌کرد. انگلیس‌ها این راه‌آهن را در بخش جنوبی از سرزمین‌های متعلق به ایلات و عشایر عبور دادند. خوانین این عشایر از زمان کشف نفت در خوزستان برای حفاظت از لوله‌های نفتی از انگلیس مستمری می‌گرفتند و به آنان اطمینان می‌رفت که مسیر راه آهن را نیز از تهاجم مصون دارند. در نواحی شمال نیز راه‌آهن را از کوهستان‌های صعب‌العبور و کم‌جمعیت عبور دادند تا کمتر در معرض حمله باشد و چه بودجه ها برای ساختن پل‌های بی‌مصرف همچون ورسک از جیب مردم ایران خرج شد تا بعد پزش را به همان مردم بدهند!

#ادامه‌دارد


ᴊσɪη υѕ ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


#رضاشاه و ایران

ج) رضا شاه و راه آهن سراسری
دوستان شاه‌الهی، یکی دیگر از خدمات بزرگ رضاخان را ساختن اولین راه آهن ایران ذکر کرده اند آنچنان در حکومت پنجاه ساله پهلوی این خدمت بزرگ را با تبلیغات فراوان به مردم ما تزریق کرده‌اند که گروهی هنوز بر این باورند که او راه آهن را برای ایرانی‌ها ساخت، حال آنکه اگر دقت کنیم می‌بینیم که او مستقیما مجری اوامر انگلیسی‌ها بود. راه‌آهن سراسری ایران در حقیقت یک خط‌آهن نظامی برای امپراتوری‌انگلیس بود و نه یک راه‌آهن تجارتی و ترانزیت یا مسافرتی برای ایرانیان

ببینید اروپا از اواخر قرن ۱۵ و اوایل قرن ۱۶ میلادی وارد دوران جدیدی از رشد اجتماعی شد که به عمر هزار ساله فئودالیسم پایان داد. جامعه جدید با الگوی زندگی جدید و حتی دین و آیین جدید یعنی پروتستانیسم، فرماسیون جدید که اصطلاحا بورژوازی نامیده می شود به جایی رسید که پس از یک مرحله تاریخی رشد و توسعه، کارش به صدور کالا کشید. در فرماسیون جدید یک کشور مادر در اروپا قرار داشت و تعدادی کشورهای مستعمره به عنوان اقمار آن کشور مادر در آسیا، آفریقا و حتی آمریکای‌مرکزی و جنوبی قرار داشتند. کشورهای مادر که اصطلاحا آن را مترپل می‌نامند از جمله نیاز شدیدی به احداث راه‌آهن برای استفاده بهینه از مستعمرات خود داشتند. بنابه گزارش کنسول‌اتریش در سائوپائولوی‌برزیل، در همان دوره تاریخی ساختمان راه‌آهن توسط کشورهای مادر و استعمارگر پایه‌ریزی شد. با این همه مصالح ساخت راه‌آهن باید به اجبار توسط کشورهای مستعمره خریداری می‌شد. بی‌سبب نبود که دکتر مصدق نیز در نطق خود در مجلس شورای ملی گفته بود:
انگلستان راه‌آهن ایران را با طرح‌های مورد نیاز خود ساخت و پول ساخت آن راهم از جیب مردم‌ایران بیرون کشید و آهن‌مورد نیاز آنرا هم انحصارا همان انگلیس به ایران فروخت!

شایان ذکر است که بسیاری از این راه‌آهن‌ها پس از اتمام سوددهی به استعمار، به سادگی جمع‌آوری شده و به نقطه دیگری منتقل می‌شدند. از جمله راه‌آهن‌ بوشهر - برازجان به طول ۶۰ کیلومتر که توسط انگلیسی‌ها در سال ۱۹۱۸ میلادی ساخته شد اما انگلیسی‌ها پس از اتمام کارشان آنرا جمع کرده و مجددا در عراق پهن کردند
انگلستان از اینگونه راه‌آهن‌ها در همه مستعمرات خود از جمله هند و آفریقا ساخته بود و خط‌آهن ایران نیز یکی دیگر از آنها به شمار می‌رفت. زرنگی بزرگ انگلیس‌ها در این مورد آن بود که برای ساختن این راه‌آهن حتی یک‌لیره خرج نکردند و پول آن تماما از کیسه ملت ایران پرداخت شد و آنهم نه از پول‌نفت، بلکه از مالیات بر قند و شکر روستاییان و کارگران تهیدست و فقیر ایرانی (پول نفت عمدتا به جیب رضا و خانواده‌اش و دزدان دربار می‌رفت)

دولت انگلیس درست قبل از روی کار آمدن رضاشاه، شروع به ساختن راه‌آهنی برای مبارزه با بلشویک‌ها کرده بود. در آن دوران عراق هنوز تحت الحمایه انگلیس بود. درنتیجه امپراتوری‌انگلیس تصمیم داشت این راه‌آهن را از مستعمره خود در عراق به مرز روسیه امتداد دهد. به احمدشاه هم فشار زیادی آوردند که راه‌آهنی را که چند سال بعد رضاخان ساخت، بسازد که او نپذیرفت. هدف ارتش انگلیس آن بود که با عملی شدن حمله به شوروی بتوانند سربازانش را از جنوب ایران، به سرعت و با اجتناب از گذر از شهرهای اصلی ایران، مستقیما به ناحیه‌ای بی‌دفاع در جنوب دولت‌شوروی برسانند

#ادامه‌دارد


ᴊσɪη υѕ ☞ @iranian_antitheists
Ещё