انجمن آنتیتئیستهای ایران
✪
#هیچانگاری، نیچه و خیام (۶)
آنچه
#پیر_پاسکال در مقدمه ترجمهفرانسوی رباعیات خیام ذکر کرده است، تنها ایده محوری رباعیات خیام،
#مرگ است، حتی بازگشت خیام به لزوم اغتنام فرصت زندگی نیز از رهگذر اندیشه مرگ است
گفتوگوی خیام با مرگ، گاهی رنگ و لعاب استحالهای و تناسخی به خود گرفته که ناشی از تاثیر گفتمان زمانه خیام است. اما چنین رویکردی در آثار نیچه دیده نمیشود و این ناشی از همان گفتوگوی متفکر با گفتمان فرهنگی زمانه ی خویش است
هر ذره که بر روی زمینی بوده است
خورشید رخی، زهرهجبینی بوده است
گرد از رخ آستین به آزرم فشان
کان هم رخ خوب نازنینی بوده است
و در رباعی
هان کوزه گرا بپای اگر هشیاری
تا چند کنی بر گِل مردم خواری؟
انگشت فریدون و کف کیخسرو
بر چرخ نهادهای، چه میپنداری؟
دکتر
#دینانی در کتاب
#هستیومستی که نگاهی به زندگی و آرا خیام دارد، از باب بررسی تطبیقی میان خیام و نیچه مینویسد:
خیام و نیچه تفاوتهای عظیمی با یکدیگر دارند که گویا هیچ شباهتی به همدیگر ندارند، در عین حال نهایت شباهت را با همدیگر دارند و این تناقضی است که باید پذیرفت
بی شباهت هستند، چون نمیتوانیم روی نظرات آن دو دست بگذاریم و بگوییم این نظر خیام است، نیچه هم این نظر را داده است
با این حال یکقدر مشترک دارند که میتواند آندو را چنان به هم نزدیک کند که خیام بشود نیچه اول و نیچه هم خیام دوم به شمار آیدزیستجهان خیام تحت تاثیر ترکان و غُزانی بود که ترکتازی میکردند و گفتمان دینی زمانهاش به شدت قدرتمندتر از زیست جهان نیچه بود؛ اما در دوره نیچه و پیشتر از آن، اصحاب روشنگری زمینه مساعدتری را نسبت به دوره خیام برای تشکیک فراهم نموده بودند.
یکی دیگر از وجه اشتراکات فکری خیام و نیچه، ارتزاق از پایگان فرهنگی یونان باستان است
نیچه در نقد ادبی و فلسفی خود، قصد در زنده نگاه داشتن فرهنگ پیشا سقراطیان در برابر فرهنگ افلاطونی و فرهنگ
#دیونوسوسی در برابر فرهنگ آپولونی داشت.
ایده آری گفتن به زندگی نزد نیچه متاثر از فرهنگ دیونوسوسی یونان باستان بود خیام نیز که او را به قول صاحب کتاب
#تاریخالحکما، پهلوان میدان علوم یونانی میدانسته است، هرچند در زمینه علوم بیشتر متاثر بود اما شاید آن بخش از فرهنگ یونانی که بر نیچه تاثیر گزارده بود، خیام را نیز بی نصیب نگذاشته است
#پایانJoin Us ☞
@iranian_antitheists