انجمن آنتیتئیستهای ایرانزلزلهای در قلمروی اندیشه
زلزله لیسبون، پایتخت پرتغال، در سال ۱۷۵۵ میلادی، مشهورترین زمینلرزه تاریخ بشر است. نخست از آنرو که دهها هزار کشته بر جای گذشت و زیباترین شهر اروپا (پس از لندن و پاریس) را از بستر نرم بر خاکستر گرم نشاند. دوم به دلیل توفانی که در الهیاتمسیحی برانگیخت. زلزلهلیسبون تیر خلاصی بر پیکره قرونوسطا و خون تازهای در رگهای عصر روشنگری بود
روز اول نوامبر ۱۷۵۵ میلادی، برابر بود با عید مذهبیمقدسان. مردم لیسبون در کلیساها گرد آمده بودند و خدا را نیایش میکردند که ناگهان شهر لرزید، زمین شکافت، خانهها فروریخت و سپس ابرموجی از دریا به سوی شهر برخاست. هنوز آفتاب به میان آسمان نرسیده بود که
هفتاد هزار کشته بر زمین افتاد، دهها کلیسا در یکی از مقدسترین روزهای مسیحی با خاک یکسان شد و از زیر هر سنگی ناله انسانی به گوش میرسید.
اروپای مسیحی به فکر فرو رفت. کاتولیکهای جهان میپرسیدند: چرا لیسبون؟ در تمام اروپا کدام شهر را میتوان یافت که به اندازه پایتخت پرتغال، کلیسا و کشیش و آیینهای مذهبی داشته باشد و مردمی نیایشگر و راستکیش در آن زندگی كنند؟ این پرسش، زلزله دوم را در سرتاسر اروپا به راه انداخت و کسانی چون
#ولتر و
#دیدرو نیز بر آتش آن دمیدند. هیچ واقعهای تا آن زمان، مردم را درباره دعاوی و قداست كلیسا، چنين به تردید نینداخته بود
اندکاندک الهیات مسیحی عقب نشست و پذیرفت که افسار زمین در دست نیروهایی است که بیرون از جهانشناسی کلیسا عمل میکنند. عقبنشینیهای کلیسا ادامه یافت و تا آنجا پیش رفت که بهنوبت، کیهانشناسی، فیزیک، شیمی، طب، سیاست، اقتصاد و حقوق نیز از کلیسا اعلان استقلال کردند. از دل عصر روشنگری، ایدهمهم وبسیار کارساز
قراردادهایاجتماعی و سپس
منشور حقوقبشر بیرون آمدند
اکنون کلیسا همزیستی با علوم جدید را آموخته است و قوانین علمی را بیش از پیش حرمت میگزارد. اگرچه برای پستوهای ذهن تاریخزدهاش، زلزلههایی دیگر نیز در راه است
ᴊσɪη υѕ ☞
@iranian_antitheists