View in Telegram
فردوسی بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد - ۲ اسلامی ندوشن همچنین در کتاب «ایران را از یاد نبریم» و «ایران و تنهاییش» درباره شاهنامه می‌نویسد: برخلاف آنچه گاهی زمزمه شده است، خواننده شاهنامه مردم کوچه و بازار و ایلی‌ها و دهقان‌ها و همه ناآرام‌ها بوده‌اند، نظیر کسانی که همین اواخر در جنوب با انگلیسی‌ها جنگیدند. در برابر تحقیر و توهین تازه‌به‌دوران‌رسیده‌های مروانی و عباسی و نخوت غلامان ترک، فردوسی به هموطنان ستم‌کشیده خود گفت: «شما آزادگان و سرفرازان بوده‌اید.» آنها را تسلی داد و گرم کرد. درخت اندیشه ایرانی زمانی به بار نهایی نشست که شاهنامه آفریده شد. همه آنچه باید گفته شود در این کتاب گفته شد. ایران که تا آن زمان بید لرزانی بود، با آمدن این کتاب تبدیل به سرو برومند همیشه سبزی گشت. با آمدن شاهنامه ایرانی خیالش راحت شد که از نو به خانه خود بازگشته است. اگر حصارهای مرزی برداشته شده بودند یک حصار فرهنگی گرد او پدید آمد «که از باد و باران نیابد گزند»، تا او بتواند در درون آن بگوید «من، من هستم». اگر زبان فارسی و شاهنامه نبودند، به حدس قوی، ما کشوری می‌شدیم نظیر مالزی یا پاکستان. ممکن است گفته شود، چه عیبی دارد و آنها برای خود زندگی می‌کنند؟ البتّه دنیا به هم نمی‌خورد، هر کشوری زندگی می‌کند. حرف بر سر داشتن یا نداشتن افق است. حرف بر سر آن است که جهان در برابر چشم چقدر گسترده باشد. در یک اتاق بی‌پنجره هم می‌شود زندگی کرد، می‌شود به آن عادت کرد، ولی در هر حال، منکر افق دلگشا و چشم‌انداز معنوی نمی‌توان شد. زمانی قدر آن دانسته می‌شود که دیگر نباشد. او در «دیروز، امروز، فردا» می‌گوید: آنچه بیش از هرچیز در شاهنامه بر آن تکیه شده، «انسانیت انسان» است. به این معنا که او به هر قیمتی زندگی را نخواهد، بلکه برای آن ارزش قائل شود. روح شاهنامه، این است. در شاهنامه نه روحیه پهلوانی مورد ستایش است و نه برتری نژادی، به کسی باید حق داد که انسان‌تر است. اسلامی ندوشن در «یگانگی در چندگانگی» هم درباره شاهنامه بیان می‌کند: به آسانی می‌توان تصور کرد که اگر شاهنامه پدید نیامده بود، ایران به گونه‌ای که هست نبود: مستهلک‌شده در عرب و ترک، گم‌شده در گرداب تاریخ جهان. هرگاه ایرانی می‌رفت تا بلرزد، یک دست نامرئی زیر بالش را می‌گرفت و آن دست شاهنامه بود: در دوره مغول، دوره صفویه با تهاجم عثمانی‌ها و بعد فشار استعمار غرب. این نویسنده درباره زنان شاهنامه در «نامه‌ نامور» می‌نویسد: همه صفاتی که موجب آراستگی انسان و زن است در زنان بزرگ شاهنامه دیده می‌شود. ایثار و استحکام شخصیت و پاکی و وفاداری چنان به صورت طبیعی در آن‌هاست که گویی این خصوصیات با سرشت زن عجین‌اند. حتی زنان تُرک، دختران افراسیاب، فرنگیس و منیژه یا جریره. او همچنین در این کتاب نوشته است: اگر به عمق شاهنامه فرو رویم، می‌بینیم که این کتاب نه حماسه شاهان است و نه جانبداری از قوم و ملت خاصی دارد؛ کتاب زندگی است که داد و خرد جانمایه آنند. داد در زندگی عملی و اجتماعی، و خرد به عنوان راهبر فرد و رهگشای اجتماع. آنچه در آن به آدمی توصیه می‌شود، نجابت و ادب و بلندنظری است و نیز آگاهی، دانایی، اعتدال، شادمانی و خلاصه همه آنچه زندگی را دلپذیر و ارزنده می‌کند. اسلامی ندوشن در کتاب «ایران را از یاد نبریم» درباره شاهنامه آورده است: کتاب فردوسی [شاهنامه] اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین کتابی است که تا کنون در زبان فارسی نوشته شده است، آن هم به زبانی که به قول نظامی عروضی «سخن را به آسمان علّیین برد». گذشته از این، خود او در زندگی‌ای که داشته است، پارساترین سخن‌سرای ایران است، و از مجموع این جهات است که اگر از من بپرسند کدام ایرانی است که بیشترین حق را به گردن ایرانیان دارد و بزرگ‌ترین آنهاست، بی‌تردید خواهم گفت: فردوسی. http://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/17681-ferdosi-nodushan-hagh-iranian.html @iranboom_ir
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily