رمزگشایی از طرح تجزیهی نرم ایران - 1
دکتر هوشنگ طالع
از طرح «هلال خضیب» تا طرح «برنارد لوئیس»، طرح سرهنگ رالف پیترز و... هیچکدام نتوانست تمامیت سرزمین ایران را مورد مخاطره قرار دهد. در این میان باید به خاطر داشت که صدامحسین نیز با همکاری شورای ملی مقاومت (اتحاد مجاهدین خلق ، حزب دموکرات کردستان، بنیصدر، هدایتالله متین دفتری و...) همچنین دولت اتحاد جماهیر شوروی نیز در پی پنج تکه کردن ایران بودند. هنگامی که تجزیهی «سخت» ایران نتوانست و نخواهد توانست به نتیجه برسد. در این میان، چندسالی است که از گوشه و کنار، آنهم از دهان برخی از بهرهبرداران درجهیک حکومت ایران، صداهایی در راستای «تجزیهی نرم» کشور زیر عنوان فدرالیسم اقتصادی (بخوان تجزیهی اقتصادی کشور در راستای رسیدن به تجزیهی سرزمینی)، دولتهای تمامعیار منطقهای (دارای قوه مقننه و مجریه) و «حکمرانی محلی، زیرساخت برپایی جامعهی آرمانی» شنیده میشود. برای آگاهی بیشتر نگ :
هلال خضیب در رابطه با تجزیهی سرزمینهای ایرانینشین ـ دکتر هـ. خشایار ـ انتشارات آرمانخواه ـ تهران، تیرماه 1358
تضاد قدرتها یا سازش ابرقدرتها؟ ـ دکتر هـ. خشایار ـ رهنمود (ماهنامهی تئوریک) ـ شماره یک ـ خرداد ماه 1359 ـ رر 21-8
به رویدادهای شمال خاورمیانه درست بنگریم ـ خواندنی (ماهنامه) ـ شماره 66 ـ سال 1390 ـ رر 9-7
به جای درآمد در این مسالهی بسیار حیاتی، اشارههایی خواهم داشت به گفتوگوی «حسنی مبارک» با خبرنگار روزنامه «الفجر» در زندان «طره». در این گفتوگو حسنی مبارک بدون پردهپوشی میگوید: «آمریکا به خاطر اسرائیل در حال تغییر نقشهی خاورمیانه» است. در این راستا ، حسنی مبارک میافزاید:1
آنچه در مصر رخ داد، طرح بینالمللی آمریکایی ـ اسرائیلی است و عمر این طرح به بیش از 60 سال ] میرسد[ و هدف آن نیز تقسیم منطقهی خاورمیانه، تجزیهی مصر و تقسیم آن به سه دولت کوچک است. آنها اکنون سوریه، لیبی و سودان را تخریب میکنند و سپس به اردن روی خواهند آورد تا... اردن را به وطن کامل برای فلسطینیان تبدیل کنند و فلسطین، وطن یکپارچهی برای یهودیان باقی بماند.
از یاد نبریم که محمدرضا شاه هم در آستانهی سقوط از «ایرانستان» سخن گفت؛ اما هرگز مانند حسنی مبارک لب به سخن نگشود و از آنچه که دربارهی طرحهای تجزیهی ایران از سوی آمریکا و غرب میدانست، کلمهای بر زبان نیاورد و تنها به گفتن واژهی «ایرانستان» بسنده کرد.
پیش از ورود به بحث باید بگویم با پژوهشهای بسیاری که دربارهی تاریخ تجزیهی ایران به عمل آوردهام، برای اولینبار است که در تاریخ ایران و حتا جهان با چنین پدیدهای روبهرو میگردم . کسانی که تنها و تنها در پناه انقلاب، از فرش (بخوان خاک) به عرش رسیدهاند، دانسته یا نادانسته دستاندرکار تجزیهی سرزمینی برآمدهاند که بدون وجود آن، «خاک» هم نیستند. تنها در پناه این نظام است که آنها توانستهاند به مقام «فرماندهی»، «ریاست قوه»، و «شهرداری» یکی از کلانشهرهای جهان برسند. هرگاه اجازه داده شود که «محک تجربه» به میان آید، در آن صورت معلوم خواهد شد که «اشغالگران» این کرسیها در کجا قرار توانند داشت!
به روند شکلگیری قرارداد ترکمنچای و آغاز تجزیهی ایران که بنگریم میبینیم میر فتاح مجتهد به همراه پیروان خود، دروازههای شهر تبریز را به روی نیروهای اشغالگر روس میگشاید. وی چنان در منجلاب خیانت به میهن و حتا باورهای ظاهری دینی خود فرو میرود که در پاسخ محترمان شهر که از تجاوز سربازان اشغالگر به دوشیزگان، بانوان و جوانان تبریزی شکایت نزد وی برده بودند، میگوید:2
صالدات [سرباز روس] به جای فرزندان مناند، چگونه به اذیت و «عزوبت» ایشان راضی شوم.
با این خیانت همراه با جنایت:3
میر فتاح مجتهد در خیانت تا آنجا پیشرفت که در سرکوب شورش [مردم] تبریز، روسیان را راهبری کرد و فهرست نام قیامکنندگان را به پاسکوویچ [سردار روس] داد.
سپس:4
به تشویق میرفتاح مجتهد، حکمرانان مراغه، اهر و... کلید آن شهرها را برای فرمانده روس فرستادند.
البته در این میان حتا ولیعهد دولت ایران برای اینکه روسیان سلطنت را در خاندان وی به رسمیت بشناسد، کاری کرد که روسیان توانستند تبریز را نشانه بگیرید و در حالی که در آن زمستان سرد در اطراف تبریز اردو زده بود، اجازه داد تا تبریز سقوط کند و فتحعلیشاه ناچار از پذیرش ننگ نامهی ترکمانچای گردد. در زمان سقوط خیانتآمیز تبریز در اثر توطئهی نایبالسلطنه ـ میرفتاح مجتهد:5
شهر تبریز در سنهی هزار و دویست و چهل و سه (1206 خ/ 1827 م) مشحون بیست هزار خانوار رعیت بود و هشتهزار لشکر نظام و تفنگچی در قلعهی تبریز حاضر و مستعد بودند و قورخانه و آذوقه چون سی سال بود که نایبالسلطنه... در آن شهر توقف داشتند... بیرون از اندازه جمع شده بود.
@iranboom_ir