دنباله از
👆
بار نخست که نام سریال را دیدم و بهویژه امتیاز بالای فیلمبینان (
آیاِمدیبی) را که آن را در کنار
بازی تاجوتخت، در روزهای اوجش، قرار داده بود، یعنی امتیازی در حد ۹.۵، شک نکردم که سریالی مستندگونه است و اقدامی برای دیدنش نکردم! اما بعدها که تکههایی از سریال را در جاهایی دیگر دیدم به آن برگشتم و از دیدنش لذت بردم، چرا که افزون بر شرطهای «لازم»ام برای دیدن اثری (داستان خوب و هیجانانگیز داشتن و خوشساخت بودن) شرط «کافی» را هم داشت؛ متفاوت بودن فضا یا نگاه... بله، این سریال کارآگاهی بر خلافِ نامش اصلاً به پروندههایی طبیعی و معمولی نمیپردازد، هر چند پروندههایش فراطبیعی ــ مانند
فرینج ــ هم نیستند، اما حال و هوای خاصی دارند؛ بیشتر برآمده از سنتهایی خرافی یا آیینهای دینیِ خاص...
هر فصل از سریال افزون بر آن که خط داستانی مجزایی دارد کارآگاهانی مجزا هم دارد و این کارش یک نوآوری است؛ یعنی، مضمون است که این فصلها را به هم مرتبط میکند نه جغرافیا یا قهرمان یا ادامهی یک داستان. پس، میتوانید هر فصلی را که دوست داشتید ببینید. در یک فصل ارجاعها به فصل قبلی در حد یکی دو اشارهی نامؤثر است.
فصل نخست با بازی زوجِ کارآگاهیِ جالبِ «
متیو مککانهی ـ
وودی هارلسون» تأکیدش بیشتر بر شخصیتپردازی و اختلاف سلیقهی قهرمانانش است؛ که یکی پیچیده و فلسفی است و دیگری ساده، در حل پروندهای که به راحتی حل نمیشود و احتمالاً گوشهچشمی به داستانِ شاهکارِ
قولِ فردریش دورنمات هم دارد (و به نظرم فصل سوم هم چنین گوشهچشمی را داشت!)، اما فصل دوم هیجان بیشتری داشت با داستانی کمی پیچیدهتر و حضور شخصیت خلافکاری بسیار جذاب که به خاطر مشکلاتی که رقیبان برایش پیش آوردهاند دوباره به کار خلاف بازمیگردد، و همکاری سه افسر پلیس از سه ادارهی پلیس مختلف! این فصل شاید به خاطر همین هیجانانگیز بودن، هر چند هنوز دیالوگهای فاخری دارد و حتا سکانسهای حادثهایاش نیز تحسین شدهاند، با واکنش متوسطی از سوی منتقدان همراه بود؛ که طبیعی است، چرا که با ذهنیت فصل نخست به تماشای سریال آمده بودند.
اما فصل سوم، که خیرهکننده است، ماجرای پیگیری یک پرونده در سه مقطع زمانی است و دو بار بسته شدنِ پرونده و سرانجام گشوده شدنِ معماها پس از آن که کارآگاه داستان ۳۵ سال بر عمرش افزوده میشود. کمتر پیش میآید دنبالهها ــ چه بر سریالها و چه بر فیلمها ــ کارهایی در خورِ فصلها و فیلمهای نخست باشند، اما این سریال چنین بوده.
و به تازگی فصل چهارم، با طرحِ معمایی به شدت عجیبتر و در فضایی به شدت دور از زندگی عادیِ ما؛ شهری یخزده و دوراُفتاده در آلاسکا! و البته با تأکیدی بر شخصیتپردازیِ کارآگاهان که به فصل نخست پهلو میزند...
خالق اثر،
نیک پیزولاتو (متولد ۱۹۷۵)، در سینما همچون
تیلور شریدان، کارگردان محبوبم که در معرفی سریال
یلو استون دربارهاش سخن گفتم، خودساخته است. او که پروفسور ادبیات بوده با تحقیقاتی در خصوص داستاننویسی و انتشار یکی دو داستان، فیلمنامهی سریال را نوشت و پس از بستن قرارداد با شبکه تهیهکنندگیِ اجراییِ آن را بر عهده گرفت تا جایی که در فصل سوم قسمتهایی را هم کارگردانی کرد... اما در فصل چهارم کاری را بر دوش نگرفت تا مبادا سریال به چرخهی تکرار بیفتد و کار کامل بر دستِ گروهی دیگر دنبال شد.
این سریال چندین جایزه در زمینهی نویسندگی، کارگردانی و بازیگری را از جشنوارههای مختلف گرفته است.
@IfilmReview