💠💠💠
«خلیفه گفت: نخواهم کشتن مگر غلام را که موجب کشتن زن بیگناه شد...»
▪️در شب هجدهم داستان غلام دروغگو آغاز شد و شنیدیم که هارون جنازۀ زنی را در دجله یافتند و چون به دنبال قاتل گشتند، پیری و جوانی پیش آمدند و هریک گفتند که من قاتلم. اما آشکار شد که جوان شوهر زن بوده و او را به اتهام خیانت کشته، چون غلامی در خیابان به او نشان از زنش داده و گفته که او محبوبۀ من است. اکنون هارون در جستوجوی غلام است.
▪️ادامۀ قصۀ غلام دروغگو و آغاز حکایت نورالدین و شمسالدین را در شب نوزدهم بشنوید.
🎧کستباکس🎧اسپاتیفای@HezaroYekShab_Podcast