حکایتهای سعدی شیرینسخن
در یکی از حکایات گلستان سعدی، پادشاهی پسرش را به ادیبی سپرد و از او خواست تا مانند فرزندان خود، او را تربیت کند. پس از سالها تلاش، ادیب به جایی نرسید و پسران خود را در علم و بلاغت پیشرفت داد. پادشاه از او خواست تا دلیل این تفاوت را توضیح دهد. ادیب پاسخ داد که تربیت یکسان بوده، اما طبیعتها متفاوت است. سعدی در این حکایت میگوید:
«اگرچه سیم و زر ز سنگ آید همی
در همه ی سنگی نباشد زر و سیم
بر همه ی عالم همیتابد سهیل
جایی انبان میکند جایی ادیم»
این حکایت نشان میدهد که استعدادها و طبیعتهای افراد متفاوت است و نباید انتظار داشت که همه در یک زمینه به یک اندازه پیشرفت کنند.
امروز چه آموختم؟ آموختم زور بیخود نزنم بیشتر استعدادها در بچگی حرام شدهاند.