View in Telegram
راهکارهای کارساز چند سال پیش در عهد نادانی خود تعدادی پیج‌ روزه‌مرگی در اینستاگرام را دنبال می‌کردم. طبیعتن بعنوان یک زن خانه‌دار عاشق دیزاین خانه و اسباب اثاثیه و غذا بودم. البته آن روزانه‌های مسخره‌ را به عشق گربه‌های ملوس و بازیگوش‌ آنها دنبال می‌کردم. خانم‌های به اصطلاح بلاگر از صبح تا شام همه‌ی زندگی خود را به نمایش می‌گذاشتند، الان هم هنوز خیلی مرسوم است و چه بسا بدتر از قبل. برای خودشان‌جاه و مقامی پیدا کرده بودند. رقابت سختی هم بین آنها برگزار بود. یک روز خانمی زیر پستی کامنت گذاشته بود: خسته نشدی اینقدر هر روز خودت را به معرض نمایش عام قرار دادی برو فکر کار باش. آن خانم مربوطه بلافاصله پاسخ داد: من با نیمچه سواد همین اول صبح که تو‌ در حال کامنت نوشتن بودی چند میلیون پول درآوردم تو برو‌ فکر خودت باش با کلی مدرک اینجا از حسادت داری می‌ترکی. بجا هم می‌گفت. جنس و لباس این و آن را با قاطی کردن زندگی خصوصی‌اش تبلیغ می‌کرد و پول فراوان دریافت می‌کرد. نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر فالور داشت. علی برکت الله. تازه به کارهای خودش چقدر افتخار می‌کرد. یکی دیگر بود شفته پلو‌درست می‌کرد و می‌چید در ظرف‌های شیک‌ و میگفت این همه زحمت کشیدم و محتوا درست کردم مدیونید اگر لایک و کامنت نگذارید. خلاصه خر تو خری بود‌. با خودم گفتم من اینجا چه غلطی می‌کنم؟ فقط بخاطر یک پیشی خرمالوی پشمالو باید هر روز شاهد لوس بازی این عده‌ی مفت‌خور و بی‌مصرف باشم؟ چشمانم را بروی هر چی پیشی بود بستم و تمام پیج‌ها را دلیت فور اور زدم و برای همیشه گم‌ و‌‌ گورشان کردم. خودم را سرزنش می‌کردم چرا این مدت، البته طولانی هم نبود شاید شش ماه. در این دور باطل سرگردان شده بودم. خداراشکر معتاد نشده بودم و خیلی زود همه را فراموش کردم. امروز در حالی که مشغول درست کردن کیک گلاب و زعفران بودم، یادم به دوران نافهمی خودم افتاد. کلی حرص خوردم و به خودم فحش دادم. عقل‌م کجا رفته بود. مرا چه به آن پیج‌های مسخره. واقعن که تبلیغات چشم‌ و دل را کور می‌کند.‌ تکانه‌های تنشی جوری قوی در روح خفته‌ام بیدار شده بود که الک آرد دسته فلزی را چنان بشدت تکان دادم که دسته‌اش از جا درآمد. الکی که مورد علاقه اهل منزل بود و هر روز برای درست کردن شیرینی از آن استفاده می‌کرد. خیر نبینی بلاگر اگر باعث طلاق من شوی. تنها کاری که توانستم در لحظه انجام دهم آنرا قایم کردم. کسی دیگر پیدایش نخواهد کرد.البته این را با شگرد استادانه‌ی خودم انجام دادم. اصلن آب از آب تکان نخورد. این کارها را خیلی ماهرانه انجام می‌دهم. مشاوره لطفن پی وی. قبلن عکس واریزی را ارسال کنید. اینجا محل کسب است. مزاحم نشوید حتی شما دوست عزیز. امروز چه آموختم ؟ آموختم خوب است یک وقتهایی خر می‌شوم و‌همه چیز را نابود می‌کنم، اما به محیط زیست آسیب نمی‌زنم.
Telegram Center
Telegram Center
Channel